کتاب لغت

fa ‫حروف ربط 1‬   »   mr उभयान्वयी अव्यय १

‫94 [نود و چهار]‬

‫حروف ربط 1‬

‫حروف ربط 1‬

९४ [चौ-याण्णव]

94 [Cau-yāṇṇava]

उभयान्वयी अव्यय १

ubhayānvayī avyaya 1

نحوه مشاهده ترجمه را انتخاب کنید:   
فارسی مراتی بازی بیشتر
‫صبر کن تا باران بند بیاد.‬ पाऊस थांबेपर्यंत थांबा. पाऊस थांबेपर्यंत थांबा. 1
ubha---v-y- a--aya-1 ubhayānvayī avyaya 1
‫صبر کن تا من کارم تمام شود.‬ माझे संपेपर्यंत थांबा. माझे संपेपर्यंत थांबा. 1
u-h--ā----ī -vyaya-1 ubhayānvayī avyaya 1
‫صبر کن تا او برگردد.‬ तो परत येईपर्यंत थांबा. तो परत येईपर्यंत थांबा. 1
pā---- t--mbēparyant--thā-b-. pā'ūsa thāmbēparyanta thāmbā.
‫من صبر می‌کنم تا موهایم خشک شوند.‬ माझे केस सुकेपर्यंत मी थांबेन. माझे केस सुकेपर्यंत मी थांबेन. 1
Māj----a--ē---ya--a -h-m-ā. Mājhē sampēparyanta thāmbā.
‫من صبر می‌کنم تا فیلم تمام شود.‬ चित्रपट संपेपर्यंत मी थांबेन. चित्रपट संपेपर्यंत मी थांबेन. 1
Māj-------ē-aryanta-------. Mājhē sampēparyanta thāmbā.
‫من صبر می‌کنم تا چراغ راهنما سبز شود.‬ वाहतूक बत्ती हिरवी होईपर्यंत मी थांबेन. वाहतूक बत्ती हिरवी होईपर्यंत मी थांबेन. 1
Mājhē s-mp--a-ya--- th----. Mājhē sampēparyanta thāmbā.
‫تو کی به مسافرت می‌روی؟‬ तू सुट्टीवर कधी जाणार? तू सुट्टीवर कधी जाणार? 1
Tō-pa-a-a--ē--pa---n-- -h--b-. Tō parata yē'īparyanta thāmbā.
‫قبل از تعطیلات تابستان؟‬ उन्हाळ्याच्या सुट्टीपूर्वी? उन्हाळ्याच्या सुट्टीपूर्वी? 1
M---ē k-sa suk--a---nta m- thāmbē--. Mājhē kēsa sukēparyanta mī thāmbēna.
‫بله، قبل از اینکه تعطیلات تابستان شروع شود.‬ हो, उन्हाळ्याची सुट्टी सुरू होण्यापूर्वी. हो, उन्हाळ्याची सुट्टी सुरू होण्यापूर्वी. 1
Mā-hē-k--- s---par--nt--m--t-āmbēn-. Mājhē kēsa sukēparyanta mī thāmbēna.
‫قبل از اینکه زمستان شروع شود، سقف را تعمیر کن.‬ हिवाळा सुरू होण्यापूर्वी छप्पर दुरूस्त कर. हिवाळा सुरू होण्यापूर्वी छप्पर दुरूस्त कर. 1
Mājhē kēsa --k--a--a--a-m--thā-----. Mājhē kēsa sukēparyanta mī thāmbēna.
‫قبل از اینکه سر میز بنشینی، دست هایت را بشوی.‬ मेजावर बसण्यापूर्वी आपले हात धुऊन घ्या. मेजावर बसण्यापूर्वी आपले हात धुऊन घ्या. 1
C-t-apa----am-ē----an-- mī-thām---a. Citrapaṭa sampēparyanta mī thāmbēna.
‫قبل از اینکه خارج شوی، پنجره را ببند.‬ तू बाहेर जाण्यापूर्वी खिडकी बंद कर. तू बाहेर जाण्यापूर्वी खिडकी बंद कर. 1
C-tra-a-a--am-ēpa-ya-t--m- --ā-b--a. Citrapaṭa sampēparyanta mī thāmbēna.
‫کی به خانه می‌آیی؟‬ तूघरी परत कधी येणार? तूघरी परत कधी येणार? 1
C----p----sa-p--arya-ta m- -h-m--n-. Citrapaṭa sampēparyanta mī thāmbēna.
‫بعد از کلاس؟‬ वर्गानंतर? वर्गानंतर? 1
Vāh---------t- hi-a-ī -ō'īparyan-a-m--t--mb-na. Vāhatūka battī hiravī hō'īparyanta mī thāmbēna.
‫بله، بعد از اینکه کلاس تمام شد.‬ हो, वर्ग संपल्यानंतर. हो, वर्ग संपल्यानंतर. 1
Tū suṭṭīva-- kad-- jāṇ---? Tū suṭṭīvara kadhī jāṇāra?
‫بعد از اینکه او (مرد) تصادف کرد دیگر نتوانست کار کند.‬ त्याला अपघात झाल्यानंतर तो पुढे नोकरी करू शकला नाही. त्याला अपघात झाल्यानंतर तो पुढे नोकरी करू शकला नाही. 1
Tū-suṭṭīvara k-d-ī-jāṇ--a? Tū suṭṭīvara kadhī jāṇāra?
‫بعد از اینکه او (مرد) کارش را از دست داد به آمریکا رفت.‬ त्याची नोकरी सुटल्यानंतर तो अमेरिकेला गेला. त्याची नोकरी सुटल्यानंतर तो अमेरिकेला गेला. 1
Tū-s-ṭ----r--ka--ī jāṇā--? Tū suṭṭīvara kadhī jāṇāra?
‫بعد از اینکه او (مرد) به آمریکا رفت ثروتمند شد.‬ अमेरिकेला गेल्यानंतर तो श्रीमंत बनला. अमेरिकेला गेल्यानंतर तो श्रीमंत बनला. 1
Un------yā---ṭ-īp---ī? Unhāḷyācyā suṭṭīpūrvī?

‫چگونه می توان دو زبان را در آن واحد آموخت‬

‫امروز زبان های خارجی به طور فزاینده ای اهمیّت پیدا می کنند.‬ ‫بسیاری از مردم در حال یادگیری یک زبان خارجی هستند.‬ ‫زبان های جالب بسیاری در جهان وجود دارند.‬ ‫بنابراین، بسیاری از مردم زبان های متعدّد را در آن واحد می آموزند.‬ ‫اگر کودکان در یک محیط دوزبانه بزرگ شوند این کار معمولا دشوار نیست.‬ ‫مغز هر دو زبان را به طور خودکار می آموزد.‬ ‫وقتی که آنها بزرگتر می شوند می دانند که چه چیزی به چه زبانی مربوط است.‬ ‫افراد دو زبانه ویژگی های معمول هر دو زبان را می شناسند.‬ ‫آمّا این وضع در مورد بزرگسالان متفاوت است.‬ ‫آنها نمی توانند دو زبان را به طور همزمان به راحتی یاد بگیرند.‬ ‫کسانی که دو زبان را در آن واحد می آموزند باید برخی از قواعد را رعایت کنند.‬ ‫اول، مقایسه هر دو زبان با یکدیگر مهم است.‬ ‫زبان هایی که متعلق به یک خانواده زبان هستند اغلب بسیار مشابه هستند.‬ ‫این امر می تواند به ترکیب کردن آنها منجر شود.‬ ‫بنابراین، تجزیه و تحلیل دقیق هر دو زبان معقول است.‬ ‫به عنوان مثال، شما می توانید یک لیست تهیّه کنید.‬ ‫و در آن می توانید شباهت ها و تفاوت های این زبان ها را یادداشت کنید.‬ ‫به این ترتیب مغز مجبور است با هر دو زبان به شدّت کار کند.‬ ‫و می تواند خصوصیات آن دو زبان را به خاطر بیاورد.‬ ‫همچنین باید از رنگ ها و پوشه های جداگانه برای هر زبان استفاده کند.‬ ‫این کار به جدا کردن واضح این دو زبان از یکدیگر کمک می کند.‬ ‫اگر شخص در حال یادگیری دو زبان متفاوت است، مطلب دیگری است.‬ ‫هیچ خطری از مخلوط کردن دو زبان مختلف وجود ندارد.‬ ‫در این مورد، خطر در مقایسه زبانها با یکدیگر استد!‬ ‫و مقایسه این زبان با زبان مادری بهتر خواهد بود.‬ ‫هنگامی که مغز تباین را تشخیص می دهد، به طور موثرتری می آموزد.‬ ‫همچنین مهم است که هر دو زبان را به یک اندازه آموخت.‬ ‫امّا، در تئوری تعداد زبان هائی که مغز می آموزد مهم نیست ...‬