کتاب لغت

fa ‫حروف ربط 1‬   »   zh 连词1

‫94 [نود و چهار]‬

‫حروف ربط 1‬

‫حروف ربط 1‬

94[九十四]

94 [Jiǔshísì]

连词1

liáncí 1

نحوه مشاهده ترجمه را انتخاب کنید:   
فارسی زبان چینی بازی بیشتر
‫صبر کن تا باران بند بیاد.‬ 等等吧, 等到 雨停 。 等等吧, 等到 雨停 。 1
liá----1 liáncí 1
‫صبر کن تا من کارم تمام شود.‬ 等等吧, 等到 我 做完 。 等等吧, 等到 我 做完 。 1
l----- 1 liáncí 1
‫صبر کن تا او برگردد.‬ 等等吧, 等到 他 回来 。 等等吧, 等到 他 回来 。 1
dě-g --ng-ba--dě---à--yǔ tí--. děng děng ba, děngdào yǔ tíng.
‫من صبر می‌کنم تا موهایم خشک شوند.‬ 我 要 等到 头发 干 。 我 要 等到 头发 干 。 1
d-n- dě-g-ba- --ng----y---í--. děng děng ba, děngdào yǔ tíng.
‫من صبر می‌کنم تا فیلم تمام شود.‬ 我 要 等到 电影 结束 。 我 要 等到 电影 结束 。 1
d--g -ěng b-, d----ào y--tín-. děng děng ba, děngdào yǔ tíng.
‫من صبر می‌کنم تا چراغ راهنما سبز شود.‬ 我 要 等到 红绿灯 变成 绿灯 。 我 要 等到 红绿灯 变成 绿灯 。 1
Děng--ě-g -a-----g-à- wǒ---ò--án. Děng děng ba, děngdào wǒ zuò wán.
‫تو کی به مسافرت می‌روی؟‬ 你 什么 时候 去 度假 ? 你 什么 时候 去 度假 ? 1
Děn----n- b-- dě--dà- -- z----án. Děng děng ba, děngdào wǒ zuò wán.
‫قبل از تعطیلات تابستان؟‬ 还要 在暑假之前 就去 吗 ? 还要 在暑假之前 就去 吗 ? 1
Děng-dě-g -a, dě-gd-o-wǒ --ò -á-. Děng děng ba, děngdào wǒ zuò wán.
‫بله، قبل از اینکه تعطیلات تابستان شروع شود.‬ 是啊, 在暑假开始之前 就 去 。 是啊, 在暑假开始之前 就 去 。 1
D--- ---g b-- --n---o ---------. Děng děng ba, děngdào tā huílái.
‫قبل از اینکه زمستان شروع شود، سقف را تعمیر کن.‬ 要 在冬天到来之前, 把 房顶 修好 。 要 在冬天到来之前, 把 房顶 修好 。 1
Dě-----ng --, d-n-dào -- --íl-i. Děng děng ba, děngdào tā huílái.
‫قبل از اینکه سر میز بنشینی، دست هایت را بشوی.‬ 洗洗 你的手, 在 你上桌 之前 。 洗洗 你的手, 在 你上桌 之前 。 1
Děn----ng-ba----ngd-o -- ---l--. Děng děng ba, děngdào tā huílái.
‫قبل از اینکه خارج شوی، پنجره را ببند.‬ 关上 窗户, 在你外出之前 。 关上 窗户, 在你外出之前 。 1
W- --o-----dào----f- g-n. Wǒ yào děngdào tóufǎ gàn.
‫کی به خانه می‌آیی؟‬ 你 什么时候 回家 ? 你 什么时候 回家 ? 1
Wǒ-y-- d---dà- --u-ǎ gà-. Wǒ yào děngdào tóufǎ gàn.
‫بعد از کلاس؟‬ 下课 以后 吗 ? 下课 以后 吗 ? 1
W--y-- d--g-ào t--fǎ -à-. Wǒ yào děngdào tóufǎ gàn.
‫بله، بعد از اینکه کلاس تمام شد.‬ 是啊, 等 上完课 。 是啊, 等 上完课 。 1
Wǒ -à--d-ng--o -i-n--n-------ù. Wǒ yào děngdào diànyǐng jiéshù.
‫بعد از اینکه او (مرد) تصادف کرد دیگر نتوانست کار کند.‬ 车祸 之后, 他 不能 工作 了 。 车祸 之后, 他 不能 工作 了 。 1
W- -ào -ěn--à---i-n-ǐ---j-é-hù. Wǒ yào děngdào diànyǐng jiéshù.
‫بعد از اینکه او (مرد) کارش را از دست داد به آمریکا رفت.‬ 失业 之后, 他 去了 美国 。 失业 之后, 他 去了 美国 。 1
Wǒ yà- ---gd---d--------j-és--. Wǒ yào děngdào diànyǐng jiéshù.
‫بعد از اینکه او (مرد) به آمریکا رفت ثروتمند شد.‬ 去了 美国 以后, 他 就 变成了 富人 。 去了 美国 以后, 他 就 变成了 富人 。 1
Wǒ y-o -ě-g-ào---ng----ng--i-n---én- ---ē--. Wǒ yào děngdào hónglǜdēng biàn chéng lǜdēng.

‫چگونه می توان دو زبان را در آن واحد آموخت‬

‫امروز زبان های خارجی به طور فزاینده ای اهمیّت پیدا می کنند.‬ ‫بسیاری از مردم در حال یادگیری یک زبان خارجی هستند.‬ ‫زبان های جالب بسیاری در جهان وجود دارند.‬ ‫بنابراین، بسیاری از مردم زبان های متعدّد را در آن واحد می آموزند.‬ ‫اگر کودکان در یک محیط دوزبانه بزرگ شوند این کار معمولا دشوار نیست.‬ ‫مغز هر دو زبان را به طور خودکار می آموزد.‬ ‫وقتی که آنها بزرگتر می شوند می دانند که چه چیزی به چه زبانی مربوط است.‬ ‫افراد دو زبانه ویژگی های معمول هر دو زبان را می شناسند.‬ ‫آمّا این وضع در مورد بزرگسالان متفاوت است.‬ ‫آنها نمی توانند دو زبان را به طور همزمان به راحتی یاد بگیرند.‬ ‫کسانی که دو زبان را در آن واحد می آموزند باید برخی از قواعد را رعایت کنند.‬ ‫اول، مقایسه هر دو زبان با یکدیگر مهم است.‬ ‫زبان هایی که متعلق به یک خانواده زبان هستند اغلب بسیار مشابه هستند.‬ ‫این امر می تواند به ترکیب کردن آنها منجر شود.‬ ‫بنابراین، تجزیه و تحلیل دقیق هر دو زبان معقول است.‬ ‫به عنوان مثال، شما می توانید یک لیست تهیّه کنید.‬ ‫و در آن می توانید شباهت ها و تفاوت های این زبان ها را یادداشت کنید.‬ ‫به این ترتیب مغز مجبور است با هر دو زبان به شدّت کار کند.‬ ‫و می تواند خصوصیات آن دو زبان را به خاطر بیاورد.‬ ‫همچنین باید از رنگ ها و پوشه های جداگانه برای هر زبان استفاده کند.‬ ‫این کار به جدا کردن واضح این دو زبان از یکدیگر کمک می کند.‬ ‫اگر شخص در حال یادگیری دو زبان متفاوت است، مطلب دیگری است.‬ ‫هیچ خطری از مخلوط کردن دو زبان مختلف وجود ندارد.‬ ‫در این مورد، خطر در مقایسه زبانها با یکدیگر استد!‬ ‫و مقایسه این زبان با زبان مادری بهتر خواهد بود.‬ ‫هنگامی که مغز تباین را تشخیص می دهد، به طور موثرتری می آموزد.‬ ‫همچنین مهم است که هر دو زبان را به یک اندازه آموخت.‬ ‫امّا، در تئوری تعداد زبان هائی که مغز می آموزد مهم نیست ...‬