کتاب لغت

fa ‫دلیل آوردن برای چیزی 3‬   »   mr कारण देणे ३

‫77 [هفتاد و هفت]‬

‫دلیل آوردن برای چیزی 3‬

‫دلیل آوردن برای چیزی 3‬

७७ [सत्याहत्तर]

77 [Satyāhattara]

कारण देणे ३

kāraṇa dēṇē 3

نحوه مشاهده ترجمه را انتخاب کنید:   
فارسی مراتی بازی بیشتر
‫چرا کیک را نمی‌خورید؟‬ आपण केक का खात नाही? आपण केक का खात नाही? 1
kā--ṇ--d--ē-3 kāraṇa dēṇē 3
‫من باید وزن کم کنم.‬ मला माझे वजन कमी करायचे आहे. मला माझे वजन कमी करायचे आहे. 1
kār--a d-ṇ- 3 kāraṇa dēṇē 3
‫من نمی‌خورم چون باید وزن کم کنم.‬ मी तो खात नाही कारण मला माझे वजन कमी करायचे आहे. मी तो खात नाही कारण मला माझे वजन कमी करायचे आहे. 1
ā---- k-ka--ā--hāta-nāh-? āpaṇa kēka kā khāta nāhī?
‫چرا آبجو را نمی‌نوشید؟‬ आपण बीयर का पित नाही? आपण बीयर का पित नाही? 1
ā---a-k-ka kā k-ā-a nāhī? āpaṇa kēka kā khāta nāhī?
‫چون باید رانندگی کنم.‬ मला गाडी चालवायची आहे. मला गाडी चालवायची आहे. 1
ā-a-a-k-ka-k--k-āta-nā-ī? āpaṇa kēka kā khāta nāhī?
‫من آن را نمی‌نوشم چون باید رانندگی کنم.‬ मी बीयर पित नाही कारण मला गाडी चालवायची आहे. मी बीयर पित नाही कारण मला गाडी चालवायची आहे. 1
Mal--mājh--va-a-a -am- k-r--a-ē--hē. Malā mājhē vajana kamī karāyacē āhē.
‫چرا قهوه را نمی‌نوشی؟‬ तू कॉफी का पित नाहीस? तू कॉफी का पित नाहीस? 1
Ma-ā māj---vajan- ka-----rā---- ā--. Malā mājhē vajana kamī karāyacē āhē.
‫سرد شده است.‬ ती थंड आहे. ती थंड आहे. 1
Malā ---hē va-ana k----ka--ya-ē-ā--. Malā mājhē vajana kamī karāyacē āhē.
‫من قهوه را نمی‌نوشم چون سرد شده است.‬ मी ती पित नाही कारण ती थंड आहे. मी ती पित नाही कारण ती थंड आहे. 1
Mī----k---a--āhī --raṇa-ma-ā--āj-ē--a-ana -amī-k-r-yac- -hē. Mī tō khāta nāhī kāraṇa malā mājhē vajana kamī karāyacē āhē.
‫چرا چای را نمی‌نوشی؟‬ तू चहा का पित नाहीस? तू चहा का पित नाहीस? 1
M- ---k-ā-- -āhī -ā---a ---ā māj-ē vaj--- ka-ī --r--acē--hē. Mī tō khāta nāhī kāraṇa malā mājhē vajana kamī karāyacē āhē.
‫من شکر ندارم.‬ माझ्याकडे साखर नाही. माझ्याकडे साखर नाही. 1
Mī tō khāt- nāh---ā-aṇ--m-l- -āj-ē-v----a -a---k--āy--- ā-ē. Mī tō khāta nāhī kāraṇa malā mājhē vajana kamī karāyacē āhē.
‫من چای را نمی‌نوشم چون شکر ندارم.‬ मी ती पित नाही कारण माझ्याकडे साखर नाही. मी ती पित नाही कारण माझ्याकडे साखर नाही. 1
Ā-a----ī-ara -ā----a-n-hī? Āpaṇa bīyara kā pita nāhī?
‫چرا سوپ را نمی‌خورید؟‬ आपण सूप का पित नाही? आपण सूप का पित नाही? 1
Āp-ṇ- ---ar- kā --t- ----? Āpaṇa bīyara kā pita nāhī?
‫من سوپ سفارش نداده ام.‬ मी ते मागविलेले नाही. मी ते मागविलेले नाही. 1
Ā--ṇ- --y----kā-p--- ----? Āpaṇa bīyara kā pita nāhī?
‫من سوپ نمی‌خورم چون آن را سفارش نداده ام.‬ मी सूप पित नाही कारण मी ते मागविलेले नाही. मी सूप पित नाही कारण मी ते मागविलेले नाही. 1
M--- -ā-ī ----vā--cī-ā--. Malā gāḍī cālavāyacī āhē.
‫چرا شما گوشت را نمی‌خورید؟‬ आपण मांस का खात नाही? आपण मांस का खात नाही? 1
M-l- g------la---ac- --ē. Malā gāḍī cālavāyacī āhē.
‫من گیاه خوار هستم.‬ मी शाकाहारी आहे. मी शाकाहारी आहे. 1
M--ā -ā-ī ---av----ī āhē. Malā gāḍī cālavāyacī āhē.
‫من گوشت را نمی‌خورم چون گیاه خوار هستم.‬ मी ते खात नाही कारण मी शाकाहारी आहे. मी ते खात नाही कारण मी शाकाहारी आहे. 1
Mī ---ara--i-a-n--ī-----ṇ---a-ā g-ḍī-c--a---a-- āhē. Mī bīyara pita nāhī kāraṇa malā gāḍī cālavāyacī āhē.

‫حرکات بدن به یادگیری لغات کمک می کند‬

‫هنگامی که ما لغت می آموزیم، مغز ما کارهای زیادی را باید انجام دهد.‬ ‫باید هر کلمه ای جدیدی را ذخیره کند.‬ ‫اما شما می توانید با یادگیری مغز خود را تقویت کنید.‬ ‫این کار را از طریق حرکات و اشارات انجام می شود.‬ ‫حرکات به حافظه ما کمک می کند.‬ ‫اگر حافظه حرکات را در موقع صحبت کردن تشخیص دهد، می تواند کلمات را بهتر به یاد داشته باشد.‬ ‫یک تحقیق به وضوح این را ثابت کرده است.‬ ‫محقّقان کلمات افراد تحت مطالعه را بررسی کردند.‬ ‫این کلمات واقعا وجود نداشتند.‬ ‫آنها متعلق به یک زبان مصنوعی بودند.‬ ‫چند لغت با حرکات به افراد تحت آزمایش آموزش داده شد.‬ ‫یعنی، افراد تحت آزمایش فقط کلمات را نمی شنیدند و یا نمی خواندند.‬ ‫بلکه آنها با استفاده از حرکات و اشارات، معنای کلمات را نیز تقلید می کردند.‬ ‫در طول آزمایش، فعّالیّت مغز افراد تحت آزمایش اندازه گیری شد.‬ ‫در این فرآیند محقّقان کشف جالب توجهی کرده اند.‬ ‫هنگامی که کلمات با حرکات آموخته می شود، مناطق بیشتری از مغز فعّال می شود.‬ ‫علاوه بر این مرکز گویائی، منطقه حسی حرکتی نیز از خود فعّالیّت نشان داد.‬ ‫این فعّالیت اضافی مغز بر حافظه ما تاثیر می گذارد.‬ ‫در یادگیری با حرکات و اشارات، شبکه های پیچیده ایجاد می شوند.‬ ‫این شبکه ها، واژه های جدید را در محل های متعدّد مغز ذخیره می کنند.‬ ‫با این روش لغات می توانند به صورت مؤثرتری پردازش شوند.‬ ‫هنگامی که ما می خواهیم از کلمات خاصی استفاده کنیم مغز ما آنها را سریع تر پیدا می کند.‬ ‫آنها بهتر هم ذخیره می شوند.‬ ‫مهم این است، که حرکات با کلمات همراه باشند.‬ ‫وقتی کلمات با حرکات همگام نباشند، مغز آن را تشخیص می دهد.‬ ‫یافته های جدید می تواند به ابداع روش های جدیدی در آموزش منجر شود.‬ ‫افرادی که اطلاعات کمی در باره زبان دارند اغلب به کندی می آ موزند.‬ ‫شاید اگر آنها لغات را تکرار کنند بتوانند آسان تر بیاموزند.‬