کتاب لغت

fa ‫بزرگ – کوچک‬   »   be вялікі – маленькі

‫68 [شصت و هشت]‬

‫بزرگ – کوچک‬

‫بزرگ – کوچک‬

68 [шэсцьдзесят восем]

68 [shests’dzesyat vosem]

вялікі – маленькі

vyalіkі – malen’kі

نحوه مشاهده ترجمه را انتخاب کنید:   
فارسی بلاروسی بازی بیشتر
‫بزرگ و کوچک‬ вялікі і маленькі вялікі і маленькі 1
v---іkі –-ma----kі vyalіkі – malen’kі
‫فیل بزرگ است.‬ Слон вялікі. Слон вялікі. 1
vyalіkі – --l-n-kі vyalіkі – malen’kі
‫موش کوچک است.‬ Мыш маленькая. Мыш маленькая. 1
vya-і-і-- -al-n--і vyalіkі і malen’kі
‫تاریک و روشن‬ цёмны і светлы цёмны і светлы 1
v---іkі ----l-n’kі vyalіkі і malen’kі
‫شب تاریک است.‬ Ноч цёмная. Ноч цёмная. 1
v---іk- і--al----і vyalіkі і malen’kі
‫روز روشن است.‬ Дзень светлы. Дзень светлы. 1
Slon -y---kі. Slon vyalіkі.
‫پیر و جوان‬ стары і малады стары і малады 1
Sl-n v---іk-. Slon vyalіkі.
‫پدربزرگمان خیلی پیر است.‬ Наш дзядуля вельмі стары. Наш дзядуля вельмі стары. 1
Slon vy--і--. Slon vyalіkі.
‫70 سال پیش ‫او هم جوان بود.‬ 70 гадоў назад ён быў яшчэ малады. 70 гадоў назад ён быў яшчэ малады. 1
M--h-m-le-’--ya. Mysh malen’kaya.
‫زیبا و زشت‬ прыгожы і брыдкі прыгожы і брыдкі 1
My----al--’k--a. Mysh malen’kaya.
‫پروانه زیباست.‬ Матылёк прыгожы. Матылёк прыгожы. 1
My-h malen’----. Mysh malen’kaya.
‫عنکبوت زشت است.‬ Павук брыдкі. Павук брыдкі. 1
tsemny - --et-y tsemny і svetly
‫چاق و لاغر‬ тоўсты і худы тоўсты і худы 1
tse----і svet-y tsemny і svetly
‫یک زن به وزن 100 کیلو، چاق است.‬ Жанчына вагою 100 кг тоўстая. Жанчына вагою 100 кг тоўстая. 1
t--m-y -----tly tsemny і svetly
‫یک مرد به وزن 50 کیلو، لاغر است.‬ Мужчына вагою 50 кг худы. Мужчына вагою 50 кг худы. 1
N--- ts-----a. Noch tsemnaya.
‫گران و ارزان‬ дарагі і танны дарагі і танны 1
N-c---se-----. Noch tsemnaya.
‫اتومبیل گران است.‬ Аўтамабіль дарагі. Аўтамабіль дарагі. 1
Noch --e-n-ya. Noch tsemnaya.
‫روزنامه ارزان است.‬ Газета танная. Газета танная. 1
Dz----s--t--. Dzen’ svetly.

‫تغییر کد‬

‫هر روز افراد بیشتری به صورت دو زبانه بزرگ می شوند.‬ ‫آنها می توانند به بیش از یک زبان صحبت کنند.‬ ‫بسیاری از این افراد اغلب زبان خود را عوض می کنند.‬ ‫آنها بسته به موقعیت زبانی را که با آن صحبت می کنند را انتخاب می کنند.‬ ‫به عنوان مثال، آنها در محل کار و خانه به زبان های مختلف صحبت می کنند.‬ ‫با انجام این کار، آنها خود را با محیط تطبیق می دهند.‬ ‫امّا امکان تغییر زبان به صورت غیر ارادی هم وجود دارد.‬ ‫نام این پدیده تغییر کد است.‬ ‫در این حالت، در میان صحبت زبان تغییر می کند.‬ ‫دلایل بسیاری برای این تغییر زبان وجود دارد.‬ ‫آنها اغلب کلمه مناسبی را در یک زبان نمی یابند.‬ ‫و آنها می توانند منظور خود را در زبان دیگر بهتر بیان کنند.‬ ‫همچنین ممکن است که گوینده در یک زبان احساس اعتماد به نفس بیشتری داشته باشد.‬ ‫آنها از این زبان برای بیان مسائل خصوصی یا شخصی استفاده می کنند.‬ ‫گاهی اوقات هم یک کلمه خاص در یک زبان وجود ندارد.‬ ‫در این حالت گوینده ناچار به تغییر دادن زبان است.‬ ‫یا در صورتی که سخن آنها درک نشد، زبان خود را تغییر می دهند.‬ ‫در این صورت تغییر کد مانند زبان مخفی کار می کند.‬ ‫پیش از این، زبان مخلوط مورد انتقاد بود.‬ ‫تصوّر می شد که گونیده به هیچ کدام از زبان ها درست صحبت نمی کند.‬ ‫امروز مسئله به صورت دیگری دیده می شود.‬ ‫تغییر کد به عنوان یک شایستگی خاص زبانی شناخته شده است.‬ ‫تغییر کد توّسط گویندگان می تواند جالب باشد.‬ ‫اغلب، آنها تنها، زبانی که به آن صحیت می کنند را تغییر نمی دهند.‬ ‫بلکه دیگر عناصر ارتباطی هم تغییر پیدا می کنند.‬ ‫بسیاری از افراد در یکی دیگر از زبان ها سریع تر، بلندتر و یا با تکیه بیشتر صحبت می کنند.‬ ‫یا این که به طور ناگهانی از حرکات، و حالات چهره بیشتری استفاده می کنند.‬ ‫به این ترتیب، تغییر کد همیشه کمی از تغییر فرهنگ را نیز در بر دارد...‬