لغت
یادگیری افعال – انگلیسی (UK)

drive through
The car drives through a tree.
راندن از میان
اتومبیل از میان یک درخت میگذرد.

appear
A huge fish suddenly appeared in the water.
ظاهر شدن
ناگهان یک ماهی بزرگ در آب ظاهر شد.

demand
My grandchild demands a lot from me.
خواستن
نوعه من از من زیاد میخواهد.

describe
How can one describe colors?
توصیف کردن
چطور میتوان رنگها را توصیف کرد؟

happen
Strange things happen in dreams.
اتفاق افتادن
در خواب چیزهای عجیبی اتفاق میافتد.

practice
He practices every day with his skateboard.
تمرین کردن
او هر روز با اسکیتبورد خود تمرین میکند.

thank
He thanked her with flowers.
تشکر کردن
او با گل از او تشکر کرد.

reward
He was rewarded with a medal.
پاداش دادن
او با یک مدال پاداش داده شد.

demand
He demanded compensation from the person he had an accident with.
خواستن
او از شخصی که با او تصادف کرده است ، خسارت خواسته است.

come to you
Luck is coming to you.
نزدیک شدن
شانس به سویت میآید.

spell
The children are learning to spell.
املاء کردن
کودکان در حال یادگیری املاء هستند.
