لغت
یادگیری افعال – انگلیسی (UK)
lead
He enjoys leading a team.
رهبری کردن
او از رهبری یک تیم لذت میبرد.
cut down
The worker cuts down the tree.
قطع کردن
کارگر درخت را قطع میکند.
expect
My sister is expecting a child.
انتظار داشتن
خواهرم منتظر فرزند است.
build
The children are building a tall tower.
ساختن
بچهها یک برج بلند میسازند.
examine
Blood samples are examined in this lab.
بررسی کردن
نمونههای خون در این آزمایشگاه بررسی میشوند.
import
We import fruit from many countries.
وارد کردن
ما میوه از بسیاری از کشورها وارد میکنیم.
restrict
Should trade be restricted?
محدود کردن
آیا باید تجارت را محدود کرد؟
show
She shows off the latest fashion.
نشان دادن
او آخرین مد را نشان میدهد.
look like
What do you look like?
شبیه بودن
تو شبیه چه چیزی هستی؟
think
You have to think a lot in chess.
فکر کردن
در شطرنج باید خیلی فکر کنید.
need
You need a jack to change a tire.
نیاز داشتن
تو برای تغییر تایر به یک وینچ نیاز داری.