لغت
یادگیری افعال – انگلیسی (UK)

protect
A helmet is supposed to protect against accidents.
محافظت کردن
یک کلاه باید از تصادفها محافظت کند.

criticize
The boss criticizes the employee.
انتقاد کردن
رئیس از کارمند انتقاد میکند.

notice
She notices someone outside.
متوجه شدن
او کسی را در بیرون متوجه میشود.

suspect
He suspects that it’s his girlfriend.
مظنون شدن
او مظنون است که دوست دختر او است.

check
The dentist checks the patient’s dentition.
بررسی کردن
دندانپزشک دندانهای بیمار را بررسی میکند.

make progress
Snails only make slow progress.
پیشرفت کردن
حلزونها فقط به آهستگی پیشرفت میکنند.

believe
Many people believe in God.
باور کردن
بسیاری از مردم به خدا باور دارند.

pass
Time sometimes passes slowly.
گذشتن
گاهی وقتها زمان به آرامی میگذرد.

write
He is writing a letter.
نوشتن
او یک نامه مینویسد.

move away
Our neighbors are moving away.
جابجا شدن
همسایههای ما دارند جابجا میشوند.

arrive
He arrived just in time.
رسیدن
او دقیقاً به موقع رسید.
