لغت
یادگیری افعال – پرتغالی (BR)

sentir
Ela sente o bebê em sua barriga.
احساس کردن
او نوزاد در شکم خود را احساس میکند.

casar
Menores de idade não são permitidos se casar.
ازدواج کردن
کودکان اجازه ازدواج ندارند.

começar a correr
O atleta está prestes a começar a correr.
دویدن
ورزشکار در حال آمادهشدن برای دویدن است.

descobrir
Meu filho sempre descobre tudo.
متوجه شدن
پسر من همیشه همه چیز را متوجه میشود.

permitir
Não se deve permitir a depressão.
اجازه دادن
نباید اجازه دهید افسردگی رخ دهد.

contar
Tenho algo importante para te contar.
گفتن
من چیز مهمی دارم که به تو بگویم.

acionar
A fumaça acionou o alarme.
فعال کردن
دود، زنگار را فعال کرد.

testar
O carro está sendo testado na oficina.
آزمایش کردن
ماشین در کارگاه آزمایش میشود.

começar
Uma nova vida começa com o casamento.
شروع شدن
با ازدواج، زندگی جدیدی شروع میشود.

saber
As crianças são muito curiosas e já sabem muito.
دانستن
بچهها خیلی کنجکاو هستند و الان زیاد میدانند.

remover
Ele remove algo da geladeira.
برداشتن
او چیزی از یخچال بر میدارد.
