لغت
یادگیری افعال – پرتغالی (BR)
criticar
O chefe critica o funcionário.
انتقاد کردن
رئیس از کارمند انتقاد میکند.
contar
Ela conta um segredo para ela.
گفتن
او به او یک راز میگوید.
enriquecer
Temperos enriquecem nossa comida.
غنی کردن
ادویهها غذای ما را غنی میکنند.
ajudar
Todos ajudam a montar a tenda.
کمک کردن
همه به نصب چادر کمک میکنند.
importar
Muitos produtos são importados de outros países.
وارد کردن
بسیاری از کالاها از کشورهای دیگر وارد میشوند.
mentir
Ele mentiu para todos.
دروغ گفتن
او به همه دروغ گفت.
receber
Ele recebeu um aumento de seu chefe.
دریافت کردن
او افزایش حقوق از رئیس خود دریافت کرد.
se virar
Ela tem que se virar com pouco dinheiro.
کنار آمدن
او باید با کمی پول کنار بیاید.
importar
Nós importamos frutas de muitos países.
وارد کردن
ما میوه از بسیاری از کشورها وارد میکنیم.
pular
A criança está pulando feliz.
پریدن
کودک با شادی دارد میپرد.
alugar
Ele alugou um carro.
اجاره گرفتن
او یک ماشین اجاره گرفت.