لغت
یادگیری افعال – لهستانی

pytać
Mój nauczyciel często mnie pyta.
صدا کردن
معلم من اغلب به من صدا میزند.

budzić
Budzik budzi ją o 10:00.
بیدار کردن
ساعت زنگ دار ساعت 10 صبح او را بیدار میکند.

umierać
Wiele osób umiera w filmach.
مردن
بسیاری از مردم در فیلمها میمیرند.

udać się
Tym razem nie udało się.
موفق شدن
اینبار موفق نشد.

wynajmować
On wynajmuje swój dom.
اجاره دادن
او خانه خود را اجاره میدهد.

obciążać
Praca biurowa bardzo ją obciąża.
بار آوردن
کار دفتری به او زیاد بار میآورد.

literować
Dzieci uczą się literować.
املاء کردن
کودکان در حال یادگیری املاء هستند.

musieć iść
Pilnie potrzebuję wakacji; muszę iść!
نیاز داشتن
من فوراً به تعطیلات نیاز دارم؛ باید بروم!

zapominać
Ona zapomniała teraz jego imienia.
فراموش کردن
او حالا نام او را فراموش کرده است.

postawić kogoś
Mój przyjaciel postawił mnie w niełasce dzisiaj.
قرار گذاشتن
دوست من امروز من را قرار گذاشت.

startować
Samolot startuje.
برخاستن
هواپیما در حال برخاستن است.
