لغت
یادگیری افعال – لهستانی

ignorować
Dziecko ignoruje słowa swojej matki.
نادیده گرفتن
کودک سخنان مادرش را نادیده میگیرد.

czuć
Ona czuje dziecko w swoim brzuchu.
احساس کردن
او نوزاد در شکم خود را احساس میکند.

ruszać się
Zdrowo jest dużo się ruszać.
حرکت کردن
حرکت کردن زیاد سالم است.

zdecydować
Nie może zdecydować, które buty założyć.
تصمیم گرفتن
او نمیتواند تصمیم بگیرد که کدام کفش را بپوشد.

pchać
Samochód się zatrzymał i musiał być pchany.
هل دادن
خودرو متوقف شد و باید هل داده شود.

pozwalać
Ojciec nie pozwolił mu używać swojego komputera.
اجازه دادن
پدر به او اجازه استفاده از کامپیوتر خود را نداد.

zdarzyć się
W snach zdarzają się dziwne rzeczy.
اتفاق افتادن
در خواب چیزهای عجیبی اتفاق میافتد.

odnowić
Malarz chce odnowić kolor ściany.
تجدید کردن
نقاش میخواهد رنگ دیوار را تجدید کند.

grać
Dziecko woli grać samo.
بازی کردن
کودک ترجیح میدهد تنها بازی کند.

wyrzucać
Nie wyrzucaj nic z szuflady!
دور انداختن
چیزی از کشو ندور!

bawić się
Świetnie bawiliśmy się na jarmarku!
خوش گذراندن
ما در پارک تفریحی خیلی خوش گذشت!
