لغت
یادگیری افعال – فرانسوی

traverser
La voiture traverse un arbre.
راندن از میان
اتومبیل از میان یک درخت میگذرد.

progresser
Les escargots ne progressent que lentement.
پیشرفت کردن
حلزونها فقط به آهستگی پیشرفت میکنند.

retirer
Il retire quelque chose du frigo.
برداشتن
او چیزی از یخچال بر میدارد.

disparaître
De nombreux animaux ont disparu aujourd’hui.
منقرض شدن
بسیاری از حیوانات امروز منقرض شدهاند.

laisser
Elle laisse voler son cerf-volant.
اجازه دادن
او برای بادکنک خود اجازه پرواز میدهد.

retrouver son chemin
Je ne peux pas retrouver mon chemin.
بازگشتن
من نمیتوانم راه بازگشت را پیدا کنم.

boire
Les vaches boivent de l’eau de la rivière.
نوشیدن
گاوها آب را از رودخانه مینوشند.

perdre du poids
Il a beaucoup perdu de poids.
وزن کاهیدن
او زیاد وزن کاهیده است.

imprimer
Les livres et les journaux sont imprimés.
چاپ کردن
کتابها و روزنامهها چاپ میشوند.

trier
J’ai encore beaucoup de papiers à trier.
مرتب کردن
من هنوز باید کاغذهای زیادی را مرتب کنم.

contourner
Ils contournent l’arbre.
دور زدن
آنها دور درخت میروند.
