لغت
یادگیری افعال – فرانسوی
gagner
Notre équipe a gagné !
بردن
تیم ما برد!
accoucher
Elle va accoucher bientôt.
زایمان کردن
او به زودی زایمان میکند.
mentir
Il a menti à tout le monde.
دروغ گفتن
او به همه دروغ گفت.
donner un coup de pied
Ils aiment donner des coups de pied, mais seulement au baby-foot.
لگد زدن
آنها دوست دارند لگد بزنند، اما فقط در فوتبال میزی.
dépenser
Nous devons dépenser beaucoup d’argent pour les réparations.
خرج کردن
ما باید پول زیادی برای تعمیرات خرج کنیم.
espérer
Beaucoup espèrent un avenir meilleur en Europe.
امیدوار بودن
بسیاری امیدوارند که در اروپا آینده بهتری داشته باشند.
causer
Trop de gens causent rapidement le chaos.
باعث شدن
آدمهای زیادی به سرعت باعث آشفتگی میشوند.
offrir
Que m’offres-tu pour mon poisson?
پیشنهاد دادن
تو به من برای ماهیام چه پیشنهاد میدهی؟
licencier
Mon patron m’a licencié.
اخراج کردن
رئیس من مرا اخراج کرده است.
faire demi-tour
Il faut faire demi-tour avec la voiture ici.
برگشتن
شما باید اینجا ماشین را بپیچانید.
terminer
Il termine son parcours de jogging chaque jour.
تکمیل کردن
او هر روز مسیر دویدنش را تکمیل میکند.