لغت
یادگیری افعال – فرانسوی
expliquer
Elle lui explique comment l’appareil fonctionne.
توضیح دادن
او به او توضیح میدهد چگونه دستگاه کار میکند.
donner un coup de pied
En arts martiaux, vous devez savoir bien donner des coups de pied.
لگد زدن
در هنرهای رزمی، باید بتوانید خوب لگد بزنید.
faire une erreur
Réfléchis bien pour ne pas faire d’erreur!
اشتباه کردن
با دقت فکر کن تا اشتباه نکنی!
arracher
Les mauvaises herbes doivent être arrachées.
بیرون کشیدن
علفهای هرز باید بیرون کشیده شوند.
sentir
Il se sent souvent seul.
احساس کردن
او اغلب احساس تنهایی میکند.
exister
Les dinosaures n’existent plus aujourd’hui.
وجود داشتن
دایناسورها دیگر امروز وجود ندارند.
jeter
Ces vieux pneus doivent être jetés séparément.
دور انداختن
این تایرهای قدیمی لاستیکی باید جداگانه دور انداخته شوند.
transporter
Nous transportons les vélos sur le toit de la voiture.
حمل کردن
ما دوچرخهها را روی سقف ماشین حمل میکنیم.
hisser
L’hélicoptère hisse les deux hommes.
بالا کشیدن
هلیکوپتر دو مرد را بالا میکشد.
limiter
Les clôtures limitent notre liberté.
محدود کردن
حصارها آزادی ما را محدود میکنند.
sauter
L’enfant saute.
پریدن بلند
کودک بلند میپرد.