لغت
یادگیری افعال – دانمارکی

lyve
Nogle gange må man lyve i en nødsituation.
دروغ گفتن
گاهی اوقات در شرایط اضطراری باید دروغ گفت.

blande
Maleren blander farverne.
مخلوط کردن
نقاش رنگها را مخلوط میکند.

gå galt
Alt går galt i dag!
اشتباه شدن
امروز همه چیز اشتباه میشود!

svare
Eleven svarer på spørgsmålet.
جواب دادن
دانشآموز به سوال جواب میدهد.

skrive ned
Hun vil skrive sin forretningsidé ned.
یادداشت کردن
او میخواهد ایده تجاری خود را یادداشت کند.

kæmpe
Atleterne kæmper mod hinanden.
مبارزه کردن
ورزشکاران با یکدیگر مبارزه میکنند.

skrive til
Han skrev til mig sidste uge.
نوشتن به
او هفته پیش به من نوشت.

lette
En ferie gør livet lettere.
آسان کردن
تعطیلات زندگی را آسانتر میکند.

berige
Krydderier beriger vores mad.
غنی کردن
ادویهها غذای ما را غنی میکنند.

fodre
Børnene fodrer hesten.
غذا دادن
بچهها به اسب غذا میدهند.

ignorere
Barnet ignorerer sin mors ord.
نادیده گرفتن
کودک سخنان مادرش را نادیده میگیرد.
