لغت
یادگیری افعال – انگلیسی (UK)

turn off
She turns off the electricity.
خاموش کردن
او برق را خاموش میکند.

discover
The sailors have discovered a new land.
کشف کردن
دریانوردان یک سرزمین جدید کشف کردهاند.

get used to
Children need to get used to brushing their teeth.
عادت کردن
کودکان باید به مسواک زدن عادت کنند.

thank
He thanked her with flowers.
تشکر کردن
او با گل از او تشکر کرد.

report
She reports the scandal to her friend.
گزارش دادن
او اسکندال را به دوستش گزارش داد.

prepare
A delicious breakfast is prepared!
آماده کردن
صبحانهی لذیذی آماده شده است!

pick up
She picks something up from the ground.
برداشتن
او چیزی را از روی زمین میبرد.

increase
The population has increased significantly.
افزایش دادن
جمعیت به طور قابل توجهی افزایش یافته است.

impress
That really impressed us!
تحت تاثیر قرار دادن
این واقعاً ما را تحت تاثیر قرار داد!

set aside
I want to set aside some money for later every month.
کنار گذاشتن
من میخواهم هر ماه کمی پول برای بعداً کنار بگذارم.

live
We lived in a tent on vacation.
زندگی کردن
ما در تعطیلات در یک چادر زندگی کردیم.
