لغت
یادگیری افعال – کاتالان

ordenar
A ell li agrada ordenar els seus segells.
مرتب کردن
او دوست دارد تمبرهای خود را مرتب کند.

beure
Les vaques beuen aigua del riu.
نوشیدن
گاوها آب را از رودخانه مینوشند.

semblar
Com sembles?
شبیه بودن
تو شبیه چه چیزی هستی؟

abraçar
Ell abraça el seu vell pare.
آغوش کردن
او پدر پیر خود را در آغوش میگیرد.

nevar
Avui ha nevat molt.
باریدن
امروز بسیار برف باریده است.

continuar
La caravana continua el seu viatge.
ادامه دادن
کاروان سفر خود را ادامه میدهد.

morir
Moltes persones moren a les pel·lícules.
مردن
بسیاری از مردم در فیلمها میمیرند.

pensar conjuntament
Has de pensar conjuntament en els jocs de cartes.
هم فکری کردن
در بازیهای کارت باید هم فکری کنید.

acceptar
S’accepten targetes de crèdit aquí.
قبول کردن
اینجا کارتهای اعتباری قبول میشوند.

passar
Ha passat alguna cosa dolenta.
اتفاق افتادن
چیز بدی اتفاق افتاده است.

tallar
La tela s’està tallant a mida.
برش زدن به اندازه
پارچه به اندازه برش زده میشود.
