لغت
یادگیری افعال – لهستانی

przykrywać
Dziecko przykrywa uszy.
پوشاندن
کودک گوشهایش را میپوشاند.

liczyć
Ona liczy monety.
شمردن
او سکهها را میشمارد.

zauważyć
Ona zauważa kogoś na zewnątrz.
متوجه شدن
او کسی را در بیرون متوجه میشود.

kopać
W sztukach walki musisz umieć dobrze kopać.
لگد زدن
در هنرهای رزمی، باید بتوانید خوب لگد بزنید.

wstać
Ona nie może już sama wstać.
ایستادن
او دیگر نمیتواند به تنهایی بایستد.

denerwować się
Ona denerwuje się, bo on zawsze chrapie.
ناراحت شدن
او ناراحت میشود زیرا او همیشه خر خر میکند.

odpowiadać
Zawsze odpowiada pierwsza.
پاسخ دادن
او همیشه اولین پاسخ را میدهد.

słuchać
Ona słucha i słyszy dźwięk.
گوش دادن
او گوش میدهد و یک صدا میشنود.

jeść
Co chcemy dzisiaj zjeść?
خوردن
امروز چه میخواهیم بخوریم؟

czuć
Ona czuje dziecko w swoim brzuchu.
احساس کردن
او نوزاد در شکم خود را احساس میکند.

przybywać
Wiele osób przybywa na wakacje kamperem.
رسیدن
بسیاری از مردم در تعطیلات با ون رسیدهاند.
