لغت
یادگیری افعال – کاتالان

cremar-se
El foc cremarà molta part del bosc.
سوزاندن
آتش بخش زیادی از جنگل را خواهد سوزاند.

collir
Vam collir molt vi.
برداشت کردن
ما مقدار زیادی میوه مرکبات برداشت کردیم.

viure
Vam viure en una tenda durant les vacances.
زندگی کردن
ما در تعطیلات در یک چادر زندگی کردیم.

prestar atenció
Cal prestar atenció als senyals de trànsit.
توجه کردن
باید به علایم جاده توجه کرد.

apuntar
Has d’apuntar la contrasenya!
یادداشت کردن
شما باید رمز عبور را یادداشت کنید!

conèixer
Els gossos estranys volen conèixer-se.
شناختن
سگهای غریب میخواهند یکدیگر را بشناسند.

practicar
Ell practica cada dia amb el seu monopatí.
تمرین کردن
او هر روز با اسکیتبورد خود تمرین میکند.

aturar
La policia atura el cotxe.
توقف کردن
پلیسزن ماشین را متوقف میکند.

voler sortir
El nen vol sortir fora.
خواستن بیرون رفتن
کودک میخواهد بیرون برود.

llençar
Ell trepitja una pell de plàtan llençada al terra.
دور انداختن
او روی پوست موزی که دور انداخته شده است قدم میزند.

trepitjar
No puc trepitjar a terra amb aquest peu.
روی ... قدم زدن
من نمیتوانم با این پا روی زمین قدم بزنم.
