لغت
یادگیری افعال – انگلیسی (US)

develop
They are developing a new strategy.
توسعه دادن
آنها یک استراتژی جدید را توسعه میدهند.

drive around
The cars drive around in a circle.
چرخیدن
اتومبیلها در یک دایره میچرخند.

imitate
The child imitates an airplane.
تقلید کردن
کودک یک هواپیما را تقلید میکند.

talk to
Someone should talk to him; he’s so lonely.
با کسی حرف زدن
کسی باید با او حرف بزند؛ او خیلی تنها است.

sell
The traders are selling many goods.
فروختن
تاجران بسیار کالا میفروشند.

find one’s way back
I can’t find my way back.
بازگشتن
من نمیتوانم راه بازگشت را پیدا کنم.

spend
She spent all her money.
خرج کردن
او همه پول خود را خرج کرد.

park
The cars are parked in the underground garage.
پارک کردن
ماشینها در پارکینگ زیرزمینی پارک شدهاند.

own
I own a red sports car.
مالک بودن
من یک ماشین اسپرت قرمز دارم.

understand
I can’t understand you!
فهمیدن
من نمیتوانم شما را بفهمم!

do
Nothing could be done about the damage.
انجام دادن
هیچ چیزی در مورد آسیب قابل انجام نبود.
