لغت
یادگیری افعال – انگلیسی (US)
hit
The train hit the car.
زدن
قطار به ماشین زد.
go back
He can’t go back alone.
برگشتن
او نمیتواند به تنهایی برگردد.
experience
You can experience many adventures through fairy tale books.
تجربه کردن
شما میتوانید از طریق کتابهای داستان های جادویی ماجراهای زیادی را تجربه کنید.
make progress
Snails only make slow progress.
پیشرفت کردن
حلزونها فقط به آهستگی پیشرفت میکنند.
cover
The water lilies cover the water.
پوشاندن
لیلیهای آبی آب را میپوشانند.
chat
They chat with each other.
گپ زدن
آنها با یکدیگر گپ میزنند.
turn
She turns the meat.
چرخاندن
او گوشت را چرخاند.
say goodbye
The woman says goodbye.
خداحافظی کردن
زن خداحافظی میکند.
understand
I can’t understand you!
فهمیدن
من نمیتوانم شما را بفهمم!
prepare
They prepare a delicious meal.
آماده کردن
آنها یک وعده غذایی لذیذ آماده میکنند.
meet
Sometimes they meet in the staircase.
ملاقات کردن
گاهی اوقات آنها در پله ملاقات میکنند.