لغت
یادگیری افعال – اسپانیایی
odiar
Los dos niños se odian.
نفرت داشتن
این دو پسر از یکدیگر نفرت دارند.
vender
Los comerciantes están vendiendo muchos productos.
فروختن
تاجران بسیار کالا میفروشند.
atravesar
El agua estaba demasiado alta; el camión no pudo atravesar.
عبور کردن
آب خیلی بالا بود؛ کامیون نتوانست عبور کند.
extrañar
¡Te extrañaré mucho!
دلتنگ شدن
من خیلی به تو دلتنگ خواهم شد!
salir
¿Qué sale del huevo?
بیرون آمدن
چه چیزی از تخم بیرون میآید؟
emprender
He emprendido muchos viajes.
به عهده گرفتن
من سفرهای زیادی را به عهده گرفتهام.
pintar
Ella ha pintado sus manos.
نقاشی کردن
او دستهای خود را نقاشی کرده است.
quemar
El fuego quemará gran parte del bosque.
سوزاندن
آتش بخش زیادی از جنگل را خواهد سوزاند.
contenerse
No puedo gastar mucho dinero; tengo que contenerme.
خودداری کردن
نمیتوانم پول زیادی خرج کنم؛ باید خودداری کنم.
juntarse
Es bonito cuando dos personas se juntan.
با هم آمدن
زیباست وقتی دو نفر با هم میآیند.
jugar
El niño prefiere jugar solo.
بازی کردن
کودک ترجیح میدهد تنها بازی کند.