لغت
یادگیری افعال – انگلیسی (UK)

turn to
They turn to each other.
پیچیدن به
آنها به یکدیگر پیچیدهاند.

appear
A huge fish suddenly appeared in the water.
ظاهر شدن
ناگهان یک ماهی بزرگ در آب ظاهر شد.

hang down
The hammock hangs down from the ceiling.
آویخته شدن
گهواره از سقف آویخته شده است.

have at disposal
Children only have pocket money at their disposal.
در اختیار داشتن
کودکان فقط پول جیبی را در اختیار دارند.

continue
The caravan continues its journey.
ادامه دادن
کاروان سفر خود را ادامه میدهد.

exclude
The group excludes him.
محو کردن
گروه او را محو میکند.

accompany
My girlfriend likes to accompany me while shopping.
همراهی کردن
دوست دخترم دوست دارد همراه من به خرید بیاید.

feel
He often feels alone.
احساس کردن
او اغلب احساس تنهایی میکند.

write down
You have to write down the password!
یادداشت کردن
شما باید رمز عبور را یادداشت کنید!

take off
The airplane is taking off.
برخاستن
هواپیما در حال برخاستن است.

help up
He helped him up.
بلند کردن
او به او کمک کرد تا بلند شود.
