لغت
یادگیری افعال – انگلیسی (UK)

dispose
These old rubber tires must be separately disposed of.
دور انداختن
این تایرهای قدیمی لاستیکی باید جداگانه دور انداخته شوند.

need
You need a jack to change a tire.
نیاز داشتن
تو برای تغییر تایر به یک وینچ نیاز داری.

cause
Alcohol can cause headaches.
باعث شدن
الکل میتواند باعث سردرد شود.

go around
They go around the tree.
دور زدن
آنها دور درخت میروند.

vote
The voters are voting on their future today.
رای دادن
رایدهندگان امروز راجع به آیندهشان رای میدهند.

cancel
The flight is canceled.
لغو شدن
پرواز لغو شده است.

take back
The device is defective; the retailer has to take it back.
پس گرفتن
دستگاه نقص دارد؛ فروشنده باید آن را پس بگیرد.

publish
Advertising is often published in newspapers.
منتشر کردن
تبلیغات اغلب در روزنامهها منتشر میشوند.

walk
This path must not be walked.
قدم زدن
نباید از این مسیر قدم زد.

dial
She picked up the phone and dialed the number.
شماره گرفتن
او تلفن را برداشت و شماره را وارد کرد.

speak
He speaks to his audience.
صحبت کردن
او با مخاطبان خود صحبت میکند.
