لغت
یادگیری افعال – انگلیسی (UK)

get along
End your fight and finally get along!
سازگار شدن
دعوات خود را پایان دهید و سرانجام با هم سازگار شوید!

run slow
The clock is running a few minutes slow.
کم کار کردن
ساعت چند دقیقه کم کار میکند.

receive
He receives a good pension in old age.
دریافت کردن
او در سنین پیری بازنشستگی خوبی دریافت میکند.

go
Where are you both going?
رفتن
شما هر دو به کجا میروید؟

listen
He is listening to her.
گوش دادن
او به او گوش میدهد.

think
You have to think a lot in chess.
فکر کردن
در شطرنج باید خیلی فکر کنید.

lose weight
He has lost a lot of weight.
وزن کاهیدن
او زیاد وزن کاهیده است.

understand
I finally understood the task!
فهمیدن
من سرانجام وظیفه را فهمیدم!

vote
One votes for or against a candidate.
رای دادن
افراد به یک نامزد برای یا علیه او رای میدهند.

call on
My teacher often calls on me.
صدا کردن
معلم من اغلب به من صدا میزند.

travel
We like to travel through Europe.
سفر کردن
ما دوست داریم از اروپا سفر کنیم.
