لغت
یادگیری افعال – انگلیسی (UK)

drive away
She drives away in her car.
دور کردن
او با اتومبیلش دور میزند.

cause
Alcohol can cause headaches.
باعث شدن
الکل میتواند باعث سردرد شود.

cover
The water lilies cover the water.
پوشاندن
لیلیهای آبی آب را میپوشانند.

open
The child is opening his gift.
باز کردن
کودک هدیهاش را باز میکند.

write all over
The artists have written all over the entire wall.
نوشتن روی
هنرمندان روی تمام دیوار نوشتهاند.

order
She orders breakfast for herself.
سفارش دادن
او برای خودش صبحانه سفارش داد.

speak
He speaks to his audience.
صحبت کردن
او با مخاطبان خود صحبت میکند.

fire
The boss has fired him.
اخراج کردن
رئیس او را اخراج کرده است.

invest
What should we invest our money in?
سرمایهگذاری کردن
ما باید پول خود را در کجا سرمایهگذاری کنیم؟

walk
This path must not be walked.
قدم زدن
نباید از این مسیر قدم زد.

sort
He likes sorting his stamps.
مرتب کردن
او دوست دارد تمبرهای خود را مرتب کند.
