لغت
یادگیری افعال – انگلیسی (UK)

call back
Please call me back tomorrow.
باز زنگ زدن
لطفاً فردا به من باز زنگ بزنید.

must
He must get off here.
باید
او باید از اینجا پیاده شود.

rent
He rented a car.
اجاره گرفتن
او یک ماشین اجاره گرفت.

spend
She spent all her money.
خرج کردن
او همه پول خود را خرج کرد.

let
She lets her kite fly.
اجازه دادن
او برای بادکنک خود اجازه پرواز میدهد.

take care
Our son takes very good care of his new car.
مراقبت کردن
پسرمان از ماشین جدیدش خیلی خوب مراقبت میکند.

work
Are your tablets working yet?
کار کردن
قرصهای شما هنوز کار میکنند؟

think along
You have to think along in card games.
هم فکری کردن
در بازیهای کارت باید هم فکری کنید.

offer
She offered to water the flowers.
پیشنهاد دادن
او پیشنهاد داد گلها را آب بدهد.

lie
Sometimes one has to lie in an emergency situation.
دروغ گفتن
گاهی اوقات در شرایط اضطراری باید دروغ گفت.

fire
The boss has fired him.
اخراج کردن
رئیس او را اخراج کرده است.
