لغت
یادگیری افعال – آلمانی
wegtun
Ich möchte jeden Monat etwas Geld für später wegtun.
کنار گذاشتن
من میخواهم هر ماه کمی پول برای بعداً کنار بگذارم.
blicken
Alle blicken auf ihr Handy.
نگاه کردن
همه به تلفنهای خود نگاه میکنند.
mitteilen
Ich muss Ihnen etwas Wichtiges mitteilen.
گفتن
من چیز مهمی دارم که به تو بگویم.
hinauswollen
Das Kind will hinaus.
خواستن بیرون رفتن
کودک میخواهد بیرون برود.
stärken
Gymnastik stärkt die Muskulatur.
تقویت کردن
ورزش از نوع ژیمناستیک ماهیچهها را تقویت میکند.
erleben
Mit Märchenbüchern kann man viele Abenteuer erleben.
تجربه کردن
شما میتوانید از طریق کتابهای داستان های جادویی ماجراهای زیادی را تجربه کنید.
beeindrucken
Das hat uns wirklich beeindruckt!
تحت تاثیر قرار دادن
این واقعاً ما را تحت تاثیر قرار داد!
austragen
Unsere Tochter trägt in den Ferien Zeitungen aus.
تحویل دادن
دختر ما در تعطیلات روزنامه تحویل میدهد.
aufspringen
Die Kuh ist auf die andere aufgesprungen.
پریدن روی
گاو به روی دیگری پریده است.
sich betrinken
Er hat sich betrunken.
مست شدن
او مست شد.
rennen
Der Sportler rennt.
دویدن
ورزشکار دو میزند.