لغت
یادگیری افعال – انگلیسی (UK)

kill
Be careful, you can kill someone with that axe!
کشتن
مراقب باشید، با این تبر میتوانید کسی را بکشید!

endorse
We gladly endorse your idea.
تایید کردن
ما با کمال میل ایده شما را تایید میکنیم.

think
She always has to think about him.
فکر کردن
او همیشه باید به او فکر کند.

kill
The snake killed the mouse.
کُشتن
مار موش را کُشت.

ease
A vacation makes life easier.
آسان کردن
تعطیلات زندگی را آسانتر میکند.

look forward
Children always look forward to snow.
منتظر ماندن
کودکان همیشه منتظر برف هستند.

stop by
The doctors stop by the patient every day.
سر زدن
پزشکها هر روز به بیمار سر میزنند.

solve
He tries in vain to solve a problem.
حل کردن
او بیفایده سعی میکند مشکل را حل کند.

forgive
I forgive him his debts.
بخشیدن
من بدهیهای او را میبخشم.

pass
Time sometimes passes slowly.
گذشتن
گاهی وقتها زمان به آرامی میگذرد.

go around
You have to go around this tree.
دور زدن
شما باید از این درخت دور بزنید.
