لغت
یادگیری افعال – انگلیسی (UK)

discuss
They discuss their plans.
بحران کردن
آنها برنامههای خود را بحران میکنند.

speak
He speaks to his audience.
صحبت کردن
او با مخاطبان خود صحبت میکند.

see again
They finally see each other again.
دوباره دیدن
آنها سرانجام یکدیگر را دوباره میبینند.

walk
He likes to walk in the forest.
قدم زدن
او دوست دارد در جنگل قدم بزند.

hope for
I’m hoping for luck in the game.
امیدوار بودن
من به شانس در بازی امیدوارم.

destroy
The tornado destroys many houses.
نابود کردن
گردباد بسیاری از خانهها را نابود میکند.

leave speechless
The surprise leaves her speechless.
لال کردن
آن مفاجأت او را لال میکند.

command
He commands his dog.
فرمان دادن
او به سگش فرمان میدهد.

compare
They compare their figures.
مقایسه کردن
آنها ارقام خود را با یکدیگر مقایسه میکنند.

need
You need a jack to change a tire.
نیاز داشتن
تو برای تغییر تایر به یک وینچ نیاز داری.

sell
The traders are selling many goods.
فروختن
تاجران بسیار کالا میفروشند.
