لغت
یادگیری افعال – انگلیسی (US)

pass
Time sometimes passes slowly.
گذشتن
گاهی وقتها زمان به آرامی میگذرد.

lie
Sometimes one has to lie in an emergency situation.
دروغ گفتن
گاهی اوقات در شرایط اضطراری باید دروغ گفت.

look
Everyone is looking at their phones.
نگاه کردن
همه به تلفنهای خود نگاه میکنند.

expect
My sister is expecting a child.
انتظار داشتن
خواهرم منتظر فرزند است.

let
She lets her kite fly.
اجازه دادن
او برای بادکنک خود اجازه پرواز میدهد.

appear
A huge fish suddenly appeared in the water.
ظاهر شدن
ناگهان یک ماهی بزرگ در آب ظاهر شد.

change
A lot has changed due to climate change.
تغییر کردن
به خاطر تغییرات اقلیمی، بسیار چیزها تغییر کرده است.

speak
One should not speak too loudly in the cinema.
صحبت کردن
کسی نباید در سینما خیلی بلند صحبت کند.

take over
The locusts have taken over.
تصاحب کردن
ملخها تصاحب کردهاند.

hire
The applicant was hired.
استخدام کردن
متقاضی استخدام شد.

look up
What you don’t know, you have to look up.
جستجو کردن
آنچه را نمیدانی، باید جستجو کنی.
