لغت
یادگیری افعال – انگلیسی (US)

open
The child is opening his gift.
باز کردن
کودک هدیهاش را باز میکند.

form
We form a good team together.
تشکیل دادن
ما با هم یک تیم خوب تشکیل میدهیم.

cover
The child covers itself.
پوشاندن
کودک خود را میپوشاند.

fight
The athletes fight against each other.
مبارزه کردن
ورزشکاران با یکدیگر مبارزه میکنند.

understand
I finally understood the task!
فهمیدن
من سرانجام وظیفه را فهمیدم!

save
The doctors were able to save his life.
نجات دادن
پزشکان موفق شدند زندگی او را نجات دهند.

drive through
The car drives through a tree.
راندن از میان
اتومبیل از میان یک درخت میگذرد.

hang up
In winter, they hang up a birdhouse.
آویختن
در زمستان، آنها یک خانه پرنده را میآویزند.

show
She shows off the latest fashion.
نشان دادن
او آخرین مد را نشان میدهد.

answer
The student answers the question.
جواب دادن
دانشآموز به سوال جواب میدهد.

burden
Office work burdens her a lot.
بار آوردن
کار دفتری به او زیاد بار میآورد.
