لغت
یادگیری افعال – انگلیسی (US)

hit
The cyclist was hit.
زدن
دوچرخهسوار زده شد.

drink
She drinks tea.
نوشیدن
او چای مینوشد.

move away
Our neighbors are moving away.
جابجا شدن
همسایههای ما دارند جابجا میشوند.

help
Everyone helps set up the tent.
کمک کردن
همه به نصب چادر کمک میکنند.

continue
The caravan continues its journey.
ادامه دادن
کاروان سفر خود را ادامه میدهد.

paint
I’ve painted a beautiful picture for you!
نقاشی کردن
من برای تو یک تابلوی زیبا نقاشی کردهام!

hate
The two boys hate each other.
نفرت داشتن
این دو پسر از یکدیگر نفرت دارند.

talk to
Someone should talk to him; he’s so lonely.
با کسی حرف زدن
کسی باید با او حرف بزند؛ او خیلی تنها است.

smoke
He smokes a pipe.
سیگار کشیدن
او یک پیپ سیگار میکشد.

increase
The company has increased its revenue.
افزایش دادن
شرکت درآمد خود را افزایش داده است.

comment
He comments on politics every day.
نظر دادن
او هر روز در مورد سیاست نظر میدهد.
