لغت
یادگیری افعال – انگلیسی (UK)

drink
She drinks tea.
نوشیدن
او چای مینوشد.

need to go
I urgently need a vacation; I have to go!
نیاز داشتن
من فوراً به تعطیلات نیاز دارم؛ باید بروم!

tell
I have something important to tell you.
گفتن
من چیز مهمی دارم که به تو بگویم.

get drunk
He gets drunk almost every evening.
مست شدن
او تقریباً هر شب مست میشود.

explore
Humans want to explore Mars.
کاوش کردن
انسانها میخواهند کره مریخ را کاوش کنند.

send
The goods will be sent to me in a package.
فرستادن
کالاها به من در یک بسته فرستاده میشوند.

sleep in
They want to finally sleep in for one night.
خوابیدن
آنها میخواهند بالاخره یک شب به خواب بروند.

push
The nurse pushes the patient in a wheelchair.
هل دادن
پرستار بیمار را در ویلچر هل میدهد.

cancel
The contract has been canceled.
لغو شدن
قرارداد لغو شده است.

enter
I have entered the appointment into my calendar.
وارد کردن
من قرار را در تقویم خود وارد کردهام.

trade
People trade in used furniture.
معامله کردن
مردم با مبلمان استفاده شده معامله میکنند.
