لغت
یادگیری افعال – انگلیسی (UK)

walk
He likes to walk in the forest.
قدم زدن
او دوست دارد در جنگل قدم بزند.

keep
I keep my money in my nightstand.
نگه داشتن
من پولم را در میز کنار تخت نگه میدارم.

accept
Credit cards are accepted here.
قبول کردن
اینجا کارتهای اعتباری قبول میشوند.

appear
A huge fish suddenly appeared in the water.
ظاهر شدن
ناگهان یک ماهی بزرگ در آب ظاهر شد.

underline
He underlined his statement.
زیر خط کشیدن
او بیانیه خود را زیر خط کشید.

kiss
He kisses the baby.
بوسیدن
او نوزاد را میبوسد.

cut up
For the salad, you have to cut up the cucumber.
قطعه قطعه کردن
برای سالاد، باید خیار را قطعه قطعه کنید.

return
The father has returned from the war.
برگشتن
پدر از جنگ برگشته است.

chat
Students should not chat during class.
گپ زدن
دانشآموزان نباید در کلاس گپ بزنند.

persuade
She often has to persuade her daughter to eat.
متقاعد کردن
او اغلب باید دخترش را برای خوردن متقاعد کند.

accompany
The dog accompanies them.
همراهی کردن
سگ با آنها همراهی میکند.
