لغت
یادگیری افعال – انگلیسی (UK)
kill
I will kill the fly!
کُشتن
من مگس را خواهم کُشت!
report
She reports the scandal to her friend.
گزارش دادن
او اسکندال را به دوستش گزارش داد.
see clearly
I can see everything clearly through my new glasses.
به خوبی دیدن
من با عینک جدیدم همه چیز را به خوبی میبینم.
taste
The head chef tastes the soup.
چشیدن
سرآشپز سوپ را چشیده است.
work
The motorcycle is broken; it no longer works.
کار کردن
موتورسیکلت خراب است؛ دیگر کار نمیکند.
throw out
Don’t throw anything out of the drawer!
دور انداختن
چیزی از کشو ندور!
enter
Please enter the code now.
وارد کردن
لطفاً الان کد را وارد کنید.
connect
This bridge connects two neighborhoods.
وصل کردن
این پل دو محله را به هم وصل میکند.
cut
The hairstylist cuts her hair.
بریدن
موسس موهای او را میبرد.
cause
Alcohol can cause headaches.
باعث شدن
الکل میتواند باعث سردرد شود.
call up
The teacher calls up the student.
فراخواندن
معلم دانشآموز را فرا میخواند.