لغت

یادگیری افعال – انگلیسی (UK)

cms/verbs-webp/120254624.webp
lead
He enjoys leading a team.
رهبری کردن
او از رهبری یک تیم لذت می‌برد.
cms/verbs-webp/119335162.webp
move
It’s healthy to move a lot.
حرکت کردن
حرکت کردن زیاد سالم است.
cms/verbs-webp/78309507.webp
cut out
The shapes need to be cut out.
برش زدن
باید شکل‌ها را برش بزنید.
cms/verbs-webp/118227129.webp
ask
He asked for directions.
پرسیدن
او راه را پرسید.
cms/verbs-webp/57248153.webp
mention
The boss mentioned that he will fire him.
ذکر کردن
رئیس ذکر کرد که او را اخراج خواهد کرد.
cms/verbs-webp/77572541.webp
remove
The craftsman removed the old tiles.
برداشتن
صنعت‌گر کاشی‌های قدیمی را برداشت.
cms/verbs-webp/57207671.webp
accept
I can’t change that, I have to accept it.
قبول کردن
نمی‌توانم آن را تغییر دهم، باید آن را قبول کنم.
cms/verbs-webp/108350963.webp
enrich
Spices enrich our food.
غنی کردن
ادویه‌ها غذای ما را غنی می‌کنند.
cms/verbs-webp/91696604.webp
allow
One should not allow depression.
اجازه دادن
نباید اجازه دهید افسردگی رخ دهد.
cms/verbs-webp/122479015.webp
cut to size
The fabric is being cut to size.
برش زدن به اندازه
پارچه به اندازه برش زده می‌شود.
cms/verbs-webp/111615154.webp
drive back
The mother drives the daughter back home.
بازگرداندن
مادر دختر را به خانه باز می‌گرداند.
cms/verbs-webp/105875674.webp
kick
In martial arts, you must be able to kick well.
لگد زدن
در هنرهای رزمی، باید بتوانید خوب لگد بزنید.