لغت
یادگیری افعال – انگلیسی (UK)

travel
We like to travel through Europe.
سفر کردن
ما دوست داریم از اروپا سفر کنیم.

come out
What comes out of the egg?
بیرون آمدن
چه چیزی از تخم بیرون میآید؟

publish
The publisher has published many books.
منتشر کردن
ناشر کتابهای زیادی را منتشر کرده است.

burden
Office work burdens her a lot.
بار آوردن
کار دفتری به او زیاد بار میآورد.

believe
Many people believe in God.
باور کردن
بسیاری از مردم به خدا باور دارند.

reward
He was rewarded with a medal.
پاداش دادن
او با یک مدال پاداش داده شد.

look at each other
They looked at each other for a long time.
نگاه کردن
آنها به هم مدت طولانی نگاه کردند.

drive away
One swan drives away another.
دور کردن
یک قو بقیهی قوها را دور میزند.

hate
The two boys hate each other.
نفرت داشتن
این دو پسر از یکدیگر نفرت دارند.

arrive
The plane has arrived on time.
رسیدن
هواپیما به موقع رسیده است.

see again
They finally see each other again.
دوباره دیدن
آنها سرانجام یکدیگر را دوباره میبینند.
