لغت
یادگیری افعال – انگلیسی (UK)

ease
A vacation makes life easier.
آسان کردن
تعطیلات زندگی را آسانتر میکند.

overcome
The athletes overcome the waterfall.
غلبه کردن
ورزشکاران بر آبشار غلبه کردند.

turn off
She turns off the electricity.
خاموش کردن
او برق را خاموش میکند.

see clearly
I can see everything clearly through my new glasses.
به خوبی دیدن
من با عینک جدیدم همه چیز را به خوبی میبینم.

get to know
Strange dogs want to get to know each other.
شناختن
سگهای غریب میخواهند یکدیگر را بشناسند.

invest
What should we invest our money in?
سرمایهگذاری کردن
ما باید پول خود را در کجا سرمایهگذاری کنیم؟

send
This company sends goods all over the world.
فرستادن
این شرکت کالاها را به سراسر جهان میفرستد.

accompany
My girlfriend likes to accompany me while shopping.
همراهی کردن
دوست دخترم دوست دارد همراه من به خرید بیاید.

cover
She has covered the bread with cheese.
پوشاندن
او نان را با پنیر پوشانده است.

go through
Can the cat go through this hole?
عبور کردن
آیا گربه میتواند از این سوراخ عبور کند؟

call on
My teacher often calls on me.
صدا کردن
معلم من اغلب به من صدا میزند.
