لغت
یادگیری افعال – انگلیسی (UK)

pray
He prays quietly.
دعا کردن
او به آرامی دعا میکند.

hope for
I’m hoping for luck in the game.
امیدوار بودن
من به شانس در بازی امیدوارم.

enter
Please enter the code now.
وارد کردن
لطفاً الان کد را وارد کنید.

happen to
Did something happen to him in the work accident?
اتفاق افتادن
آیا در تصادف کاری به او افتاده است؟

imagine
She imagines something new every day.
تصور کردن
او هر روز چیزی جدید تصور میکند.

chat
Students should not chat during class.
گپ زدن
دانشآموزان نباید در کلاس گپ بزنند.

know
The kids are very curious and already know a lot.
دانستن
بچهها خیلی کنجکاو هستند و الان زیاد میدانند.

kill
The snake killed the mouse.
کُشتن
مار موش را کُشت.

meet
Sometimes they meet in the staircase.
ملاقات کردن
گاهی اوقات آنها در پله ملاقات میکنند.

help up
He helped him up.
بلند کردن
او به او کمک کرد تا بلند شود.

fire
The boss has fired him.
اخراج کردن
رئیس او را اخراج کرده است.
