لغت
یادگیری افعال – انگلیسی (UK)

get used to
Children need to get used to brushing their teeth.
عادت کردن
کودکان باید به مسواک زدن عادت کنند.

divide
They divide the housework among themselves.
تقسیم کردن
آنها کارهای خانگی را بین خودشان تقسیم میکنند.

travel around
I’ve traveled a lot around the world.
سفر کردن در
من در سراسر جهان زیاد سفر کردهام.

enter
The ship is entering the harbor.
وارد شدن
کشتی در حال ورود به بندر است.

open
Can you please open this can for me?
باز کردن
میتوانی لطفاً این قوطی را برای من باز کنی؟

work on
He has to work on all these files.
کار کردن روی
او باید روی تمام این پروندهها کار کند.

press
He presses the button.
فشار دادن
او دکمه را فشار میدهد.

ignore
The child ignores his mother’s words.
نادیده گرفتن
کودک سخنان مادرش را نادیده میگیرد.

pull
He pulls the sled.
کشیدن
او سورتمه را میکشد.

deliver
The delivery person is bringing the food.
تحویل دادن
فرد تحویل کننده غذا را میآورد.

love
She really loves her horse.
دوست داشتن
او واقعاً اسبش را دوست دارد.
