لغت

یادگیری افعال – انگلیسی (UK)

cms/verbs-webp/17624512.webp
get used to
Children need to get used to brushing their teeth.
عادت کردن
کودکان باید به مسواک زدن عادت کنند.
cms/verbs-webp/122153910.webp
divide
They divide the housework among themselves.
تقسیم کردن
آنها کارهای خانگی را بین خودشان تقسیم می‌کنند.
cms/verbs-webp/107407348.webp
travel around
I’ve traveled a lot around the world.
سفر کردن در
من در سراسر جهان زیاد سفر کرده‌ام.
cms/verbs-webp/4553290.webp
enter
The ship is entering the harbor.
وارد شدن
کشتی در حال ورود به بندر است.
cms/verbs-webp/33463741.webp
open
Can you please open this can for me?
باز کردن
می‌توانی لطفاً این قوطی را برای من باز کنی؟
cms/verbs-webp/27564235.webp
work on
He has to work on all these files.
کار کردن روی
او باید روی تمام این پرونده‌ها کار کند.
cms/verbs-webp/88597759.webp
press
He presses the button.
فشار دادن
او دکمه را فشار می‌دهد.
cms/verbs-webp/71883595.webp
ignore
The child ignores his mother’s words.
نادیده گرفتن
کودک سخنان مادرش را نادیده می‌گیرد.
cms/verbs-webp/102136622.webp
pull
He pulls the sled.
کشیدن
او سورتمه را می‌کشد.
cms/verbs-webp/70864457.webp
deliver
The delivery person is bringing the food.
تحویل دادن
فرد تحویل کننده غذا را می‌آورد.
cms/verbs-webp/119235815.webp
love
She really loves her horse.
دوست داشتن
او واقعاً اسبش را دوست دارد.
cms/verbs-webp/34979195.webp
come together
It’s nice when two people come together.
با هم آمدن
زیباست وقتی دو نفر با هم می‌آیند.