لغت
یادگیری افعال – انگلیسی (US)

see clearly
I can see everything clearly through my new glasses.
به خوبی دیدن
من با عینک جدیدم همه چیز را به خوبی میبینم.

cover
She has covered the bread with cheese.
پوشاندن
او نان را با پنیر پوشانده است.

throw off
The bull has thrown off the man.
پرت کردن
گاو مرد را پرت کرده است.

dare
They dared to jump out of the airplane.
جرات کردن
آنها جرات پریدن از هواپیما را داشتند.

protect
A helmet is supposed to protect against accidents.
محافظت کردن
یک کلاه باید از تصادفها محافظت کند.

believe
Many people believe in God.
باور کردن
بسیاری از مردم به خدا باور دارند.

leave speechless
The surprise leaves her speechless.
لال کردن
آن مفاجأت او را لال میکند.

introduce
He is introducing his new girlfriend to his parents.
معرفی کردن
او دوست دختر جدیدش را به والدینش معرفی میکند.

carry
They carry their children on their backs.
حمل کردن
آنها فرزندان خود را روی پشتشان حمل میکنند.

call back
Please call me back tomorrow.
باز زنگ زدن
لطفاً فردا به من باز زنگ بزنید.

solve
He tries in vain to solve a problem.
حل کردن
او بیفایده سعی میکند مشکل را حل کند.
