لغت
یادگیری افعال – انگلیسی (US)

tell
She tells her a secret.
گفتن
او به او یک راز میگوید.

save
My children have saved their own money.
ذخیره کردن
بچههای من پول خودشان را ذخیره کردهاند.

suspect
He suspects that it’s his girlfriend.
مظنون شدن
او مظنون است که دوست دختر او است.

return
The dog returns the toy.
برگشتن
سگ اسباببازی را برمیگرداند.

take out
I take the bills out of my wallet.
بیرون آوردن
من قبضها را از کیف پولم بیرون میآورم.

carry
They carry their children on their backs.
حمل کردن
آنها فرزندان خود را روی پشتشان حمل میکنند.

listen
He likes to listen to his pregnant wife’s belly.
گوش دادن
او دوست دارد به شکم همسر حاملهاش گوش دهد.

begin
A new life begins with marriage.
شروع شدن
با ازدواج، زندگی جدیدی شروع میشود.

go out
The kids finally want to go outside.
بیرون رفتن
بچهها سرانجام میخواهند بیرون بروند.

bring along
He always brings her flowers.
همراه آوردن
او همیشه برای او گل میآورد.

check
The dentist checks the teeth.
بررسی کردن
دندانپزشک دندانها را بررسی میکند.
