لغت
یادگیری افعال – دانمارکی
vende rundt
Du skal vende bilen her.
برگشتن
شما باید اینجا ماشین را بپیچانید.
dræbe
Jeg vil dræbe fluen!
کُشتن
من مگس را خواهم کُشت!
danse
De danser en tango forelsket.
رقصیدن
آنها با عشق یک تانگو را میرقصند.
redde
Lægerne kunne redde hans liv.
نجات دادن
پزشکان موفق شدند زندگی او را نجات دهند.
hoppe op
Barnet hopper op.
پریدن بلند
کودک بلند میپرد.
fjerne
Han fjerner noget fra køleskabet.
برداشتن
او چیزی از یخچال بر میدارد.
efterlade
Hun efterlod mig en skive pizza.
گذاشتن
او برای من یک قاچ نان پیتزا گذاشت.
sige farvel
Kvinden siger farvel.
خداحافظی کردن
زن خداحافظی میکند.
misse
Han missede sømmet og skadede sig selv.
زخمی کردن
او میخ را از دست داد و خودش را زخمی کرد.
tage sig af
Vores pedel tager sig af snerydningen.
مراقبت کردن
سرایدار ما از پاک کردن برف مراقبت میکند.
berige
Krydderier beriger vores mad.
غنی کردن
ادویهها غذای ما را غنی میکنند.