لغت
یادگیری افعال – دانمارکی

skubbe
Bilen stoppede og måtte skubbes.
هل دادن
خودرو متوقف شد و باید هل داده شود.

forny
Maleren vil forny vægfarven.
تجدید کردن
نقاش میخواهد رنگ دیوار را تجدید کند.

beskatte
Virksomheder beskattes på forskellige måder.
مالیات زدن
شرکتها به روشهای مختلف مالیات زده میشوند.

lyde
Hendes stemme lyder fantastisk.
صدا دادن
صدای او فوقالعاده است.

dele
De deler husarbejdet mellem sig.
تقسیم کردن
آنها کارهای خانگی را بین خودشان تقسیم میکنند.

slukke
Hun slukker for strømmen.
خاموش کردن
او برق را خاموش میکند.

brede ud
Han breder sine arme ud.
پخش کردن
او بازوهایش را به گستره میپاشد.

lyve
Han lyver ofte, når han vil sælge noget.
دروغ گفتن
وقتی میخواهد چیزی بفروشد، اغلب دروغ میگوید.

løbe
Atleten løber.
دویدن
ورزشکار دو میزند.

lytte
Han lytter til hende.
گوش دادن
او به او گوش میدهد.

kende
Børnene er meget nysgerrige og kender allerede meget.
دانستن
بچهها خیلی کنجکاو هستند و الان زیاد میدانند.
