لغت
یادگیری افعال – دانمارکی

misse
Han missede chancen for et mål.
از دست دادن
او فرصت گل زدن را از دست داد.

efterligne
Barnet efterligner et fly.
تقلید کردن
کودک یک هواپیما را تقلید میکند.

lukke ind
Man bør aldrig lukke fremmede ind.
وارد کردن
نباید هرگز به ناشناختهها اجازه ورود دهید.

ledsage
Min kæreste kan godt lide at ledsage mig, når jeg handler.
همراهی کردن
دوست دخترم دوست دارد همراه من به خرید بیاید.

tilgive
Jeg tilgiver ham hans gæld.
بخشیدن
من بدهیهای او را میبخشم.

tilbyde
Hvad tilbyder du mig for min fisk?
پیشنهاد دادن
تو به من برای ماهیام چه پیشنهاد میدهی؟

ringe
Pigen ringer til sin ven.
زنگ زدن
دختر دارد به دوستش زنگ میزند.

frygte
Vi frygter, at personen er alvorligt skadet.
ترسیدن
ما میترسیم که این فرد جدی آسیب دیده باشد.

klippe ud
Figurerne skal klippes ud.
برش زدن
باید شکلها را برش بزنید.

tage med
Skraldebilen tager vores skrald med.
دور انداختن
کامیون زباله آشغال ما را دور میاندازد.

flytte
Min nevø flytter.
حرکت کردن
برادرزادهام حرکت میکند.
