لغت
یادگیری افعال – دانمارکی

give væk
Skal jeg give mine penge til en tigger?
دادن
آیا باید پول خود را به گدا بدهم؟

ringe op
Læreren ringer op til eleven.
فراخواندن
معلم دانشآموز را فرا میخواند.

fastsætte
Datoen bliver fastsat.
تعیین کردن
تاریخ در حال تعیین شدن است.

samle
Sprogkurset samler studerende fra hele verden.
جمع کردن
دوره زبان دانشجویان را از سراسر دنیا جمع میکند.

svare
Eleven svarer på spørgsmålet.
جواب دادن
دانشآموز به سوال جواب میدهد.

efterlade
Hun efterlod mig en skive pizza.
گذاشتن
او برای من یک قاچ نان پیتزا گذاشت.

håbe
Mange håber på en bedre fremtid i Europa.
امیدوار بودن
بسیاری امیدوارند که در اروپا آینده بهتری داشته باشند.

sove
Babyen sover.
خوابیدن
نوزاد خوابیده است.

lyve
Nogle gange må man lyve i en nødsituation.
دروغ گفتن
گاهی اوقات در شرایط اضطراری باید دروغ گفت.

styrke
Gymnastik styrker musklerne.
تقویت کردن
ورزش از نوع ژیمناستیک ماهیچهها را تقویت میکند.

bede
Han beder stille.
دعا کردن
او به آرامی دعا میکند.
