لغت
یادگیری افعال – پرتغالی (PT)
estar familiarizado
Ela não está familiarizada com eletricidade.
آشنا بودن
او با برق آشنا نیست.
criar
Eles queriam criar uma foto engraçada.
ساختن
آنها میخواستند یک عکس خندهدار بسازند.
amar
Ela realmente ama seu cavalo.
دوست داشتن
او واقعاً اسبش را دوست دارد.
perdoar
Ela nunca pode perdoá-lo por isso!
بخشیدن
او هرگز نمیتواند به او برای این کار ببخشد!
encontrar
Às vezes eles se encontram na escada.
ملاقات کردن
گاهی اوقات آنها در پله ملاقات میکنند.
criticar
O chefe critica o funcionário.
انتقاد کردن
رئیس از کارمند انتقاد میکند.
receber
Ela recebeu alguns presentes.
گرفتن
او چند هدیه گرفت.
querer sair
A criança quer sair.
خواستن بیرون رفتن
کودک میخواهد بیرون برود.
cuidar
Nosso zelador cuida da remoção de neve.
مراقبت کردن
سرایدار ما از پاک کردن برف مراقبت میکند.
enviar
Esta empresa envia produtos para todo o mundo.
فرستادن
این شرکت کالاها را به سراسر جهان میفرستد.
passear
A família passeia aos domingos.
قدم زدن
خانواده در روزهای یکشنبه قدم میزند.