لغت
یادگیری افعال – انگلیسی (US)

renew
The painter wants to renew the wall color.
تجدید کردن
نقاش میخواهد رنگ دیوار را تجدید کند.

go back
He can’t go back alone.
برگشتن
او نمیتواند به تنهایی برگردد.

bring along
He always brings her flowers.
همراه آوردن
او همیشه برای او گل میآورد.

stop by
The doctors stop by the patient every day.
سر زدن
پزشکها هر روز به بیمار سر میزنند.

explain
She explains to him how the device works.
توضیح دادن
او به او توضیح میدهد چگونه دستگاه کار میکند.

sort
He likes sorting his stamps.
مرتب کردن
او دوست دارد تمبرهای خود را مرتب کند.

work
Are your tablets working yet?
کار کردن
قرصهای شما هنوز کار میکنند؟

study
There are many women studying at my university.
مطالعه کردن
زنان زیادی در دانشگاه من مطالعه میکنند.

take off
The airplane is taking off.
برخاستن
هواپیما در حال برخاستن است.

underline
He underlined his statement.
زیر خط کشیدن
او بیانیه خود را زیر خط کشید.

lie opposite
There is the castle - it lies right opposite!
دراز کشیدن
قلعه در آنجا است - دقیقاً مقابل است!
