لغت
یادگیری افعال – انگلیسی (US)

think
She always has to think about him.
فکر کردن
او همیشه باید به او فکر کند.

lose weight
He has lost a lot of weight.
وزن کاهیدن
او زیاد وزن کاهیده است.

repair
He wanted to repair the cable.
تعمیر کردن
او میخواست کابل را تعمیر کند.

mix
You can mix a healthy salad with vegetables.
مخلوط کردن
تو میتوانی یک سالاد سالم با سبزیجات مخلوط کنی.

begin
A new life begins with marriage.
شروع شدن
با ازدواج، زندگی جدیدی شروع میشود.

cause
Sugar causes many diseases.
باعث شدن
شکر بسیاری از بیماریها را ایجاد میکند.

lift
The container is lifted by a crane.
بلند کردن
کانتینر با یک دارو بلند میشود.

get along
End your fight and finally get along!
سازگار شدن
دعوات خود را پایان دهید و سرانجام با هم سازگار شوید!

exhibit
Modern art is exhibited here.
نمایش دادن
هنر مدرن اینجا نمایش داده میشود.

update
Nowadays, you have to constantly update your knowledge.
بهروز کردن
امروزه باید دانش خود را بهطور مداوم بهروز کنید.

read
I can’t read without glasses.
خواندن
من بدون عینک نمیتوانم بخوانم.
