لغت
یادگیری افعال – انگلیسی (US)

enter
The ship is entering the harbor.
وارد شدن
کشتی در حال ورود به بندر است.

suggest
The woman suggests something to her friend.
پیشنهاد دادن
زن به دوستش چیزی پیشنهاد میدهد.

reward
He was rewarded with a medal.
پاداش دادن
او با یک مدال پاداش داده شد.

know
The kids are very curious and already know a lot.
دانستن
بچهها خیلی کنجکاو هستند و الان زیاد میدانند.

own
I own a red sports car.
مالک بودن
من یک ماشین اسپرت قرمز دارم.

cut up
For the salad, you have to cut up the cucumber.
قطعه قطعه کردن
برای سالاد، باید خیار را قطعه قطعه کنید.

enrich
Spices enrich our food.
غنی کردن
ادویهها غذای ما را غنی میکنند.

go back
He can’t go back alone.
برگشتن
او نمیتواند به تنهایی برگردد.

drive through
The car drives through a tree.
راندن از میان
اتومبیل از میان یک درخت میگذرد.

turn off
She turns off the electricity.
خاموش کردن
او برق را خاموش میکند.

come closer
The snails are coming closer to each other.
نزدیک شدن
حلزونها به یکدیگر نزدیک میشوند.
