لغت
یادگیری افعال – انگلیسی (US)

evaluate
He evaluates the performance of the company.
ارزیابی کردن
او عملکرد شرکت را ارزیابی میکند.

throw
He throws the ball into the basket.
پرتاب کردن
او توپ را به سبد پرت میکند.

ride along
May I ride along with you?
همراه سوار شدن
آیا میتوانم با شما همراه سوار شوم؟

write
He is writing a letter.
نوشتن
او یک نامه مینویسد.

visit
An old friend visits her.
دیدن
یک دوست قدیمی او را میبیند.

drive away
One swan drives away another.
دور کردن
یک قو بقیهی قوها را دور میزند.

accept
I can’t change that, I have to accept it.
قبول کردن
نمیتوانم آن را تغییر دهم، باید آن را قبول کنم.

enter
He enters the hotel room.
وارد شدن
او اتاق هتل را وارد میشود.

show
She shows off the latest fashion.
نشان دادن
او آخرین مد را نشان میدهد.

sell
The traders are selling many goods.
فروختن
تاجران بسیار کالا میفروشند.

fire
My boss has fired me.
اخراج کردن
رئیس من مرا اخراج کرده است.
