لغت
یادگیری افعال – انگلیسی (US)
get upset
She gets upset because he always snores.
ناراحت شدن
او ناراحت میشود زیرا او همیشه خر خر میکند.
study
The girls like to study together.
مطالعه کردن
دخترها دوست دارند با هم مطالعه کنند.
feel
He often feels alone.
احساس کردن
او اغلب احساس تنهایی میکند.
continue
The caravan continues its journey.
ادامه دادن
کاروان سفر خود را ادامه میدهد.
test
The car is being tested in the workshop.
آزمایش کردن
ماشین در کارگاه آزمایش میشود.
leave speechless
The surprise leaves her speechless.
لال کردن
آن مفاجأت او را لال میکند.
hire
The applicant was hired.
استخدام کردن
متقاضی استخدام شد.
beat
He beat his opponent in tennis.
زدن
او در تنیس حریف خود را زد.
walk
He likes to walk in the forest.
قدم زدن
او دوست دارد در جنگل قدم بزند.
avoid
He needs to avoid nuts.
جلوگیری کردن
او باید از خوردن گردو جلوگیری کند.
cause
Alcohol can cause headaches.
باعث شدن
الکل میتواند باعث سردرد شود.