لغت
یادگیری افعال – انگلیسی (US)

drink
She drinks tea.
نوشیدن
او چای مینوشد.

lead
He enjoys leading a team.
رهبری کردن
او از رهبری یک تیم لذت میبرد.

fear
We fear that the person is seriously injured.
ترسیدن
ما میترسیم که این فرد جدی آسیب دیده باشد.

enter
I have entered the appointment into my calendar.
وارد کردن
من قرار را در تقویم خود وارد کردهام.

need to go
I urgently need a vacation; I have to go!
نیاز داشتن
من فوراً به تعطیلات نیاز دارم؛ باید بروم!

pray
He prays quietly.
دعا کردن
او به آرامی دعا میکند.

kill
I will kill the fly!
کُشتن
من مگس را خواهم کُشت!

turn to
They turn to each other.
پیچیدن به
آنها به یکدیگر پیچیدهاند.

listen
He likes to listen to his pregnant wife’s belly.
گوش دادن
او دوست دارد به شکم همسر حاملهاش گوش دهد.

push
They push the man into the water.
هل دادن
آنها مرد را به آب هل میدهند.

endure
She can hardly endure the pain!
تحمل کردن
او به سختی میتواند درد را تحمل کند!
