لغت
یادگیری افعال – ليتوانيايی

atleisti
Mano šefas mane atleido.
اخراج کردن
رئیس من مرا اخراج کرده است.

spausti
Jis spausti mygtuką.
فشار دادن
او دکمه را فشار میدهد.

sunaikinti
Tornadas sunaikina daug namų.
نابود کردن
گردباد بسیاری از خانهها را نابود میکند.

turėti
Jis turi čia išlipti.
باید
او باید از اینجا پیاده شود.

kalbėti
Kine neturėtų per garsiai kalbėti.
صحبت کردن
کسی نباید در سینما خیلی بلند صحبت کند.

sutaupyti
Mano vaikai sutaupė savo pinigus.
ذخیره کردن
بچههای من پول خودشان را ذخیره کردهاند.

tikėtis
Aš tikisiu sėkmės žaidime.
امیدوار بودن
من به شانس در بازی امیدوارم.

deginti
Jis padegė žvakę.
سوزاندن
او یک کبریت را سوزانده است.

pasakyti
Ji jai pasako paslaptį.
گفتن
او به او یک راز میگوید.

reikėti
Norėdami pakeisti padangą, jums reikia domkrato.
نیاز داشتن
تو برای تغییر تایر به یک وینچ نیاز داری.

grėsti
Katastrofa grėsia.
نزدیک بودن
یک فاجعه نزدیک است.
