لغت
یادگیری افعال – انگلیسی (US)

enter
I have entered the appointment into my calendar.
وارد کردن
من قرار را در تقویم خود وارد کردهام.

pick
She picked an apple.
چیدن
او یک سیب چید.

build up
They have built up a lot together.
ایجاد کردن
آنها با هم زیاد چیزی ایجاد کردهاند.

live
We lived in a tent on vacation.
زندگی کردن
ما در تعطیلات در یک چادر زندگی کردیم.

increase
The population has increased significantly.
افزایش دادن
جمعیت به طور قابل توجهی افزایش یافته است.

help
The firefighters quickly helped.
کمک کردن
آتشنشانان سریعاً کمک کردند.

fight
The fire department fights the fire from the air.
مبارزه کردن
اداره آتشنشانی آتش را از هوا مبارزه میکند.

clean
She cleans the kitchen.
تمیز کردن
او آشپزخانه را تمیز میکند.

feel
She feels the baby in her belly.
احساس کردن
او نوزاد در شکم خود را احساس میکند.

reward
He was rewarded with a medal.
پاداش دادن
او با یک مدال پاداش داده شد.

understand
I finally understood the task!
فهمیدن
من سرانجام وظیفه را فهمیدم!
