لغت
یادگیری افعال – انگلیسی (US)

hang down
The hammock hangs down from the ceiling.
آویخته شدن
گهواره از سقف آویخته شده است.

run towards
The girl runs towards her mother.
به سمت دویدن
دختر به سمت مادرش میدود.

walk
He likes to walk in the forest.
قدم زدن
او دوست دارد در جنگل قدم بزند.

take care
Our son takes very good care of his new car.
مراقبت کردن
پسرمان از ماشین جدیدش خیلی خوب مراقبت میکند.

work for
He worked hard for his good grades.
کار کردن برای
او سخت کار کرد برای نمرات خوبش.

jump out
The fish jumps out of the water.
پریدن بیرون
ماهی از آب بیرون میپرد.

confirm
She could confirm the good news to her husband.
تأیید کردن
او توانست خبر خوب را به شوهرش تأیید کند.

look like
What do you look like?
شبیه بودن
تو شبیه چه چیزی هستی؟

know
The kids are very curious and already know a lot.
دانستن
بچهها خیلی کنجکاو هستند و الان زیاد میدانند.

travel around
I’ve traveled a lot around the world.
سفر کردن در
من در سراسر جهان زیاد سفر کردهام.

lose weight
He has lost a lot of weight.
وزن کاهیدن
او زیاد وزن کاهیده است.
