لغت
یادگیری افعال – بوسنیایی

visjeti
Oboje vise na grani.
آویختن
هر دو بر روی شاخ آویختهاند.

prijaviti
Ona prijavljuje skandal svom prijatelju.
گزارش دادن
او اسکندال را به دوستش گزارش داد.

rukovati
Probleme treba rukovati.
مدیریت کردن
باید با مشکلات مدیریت کرد.

predložiti
Žena predlaže nešto svojoj prijateljici.
پیشنهاد دادن
زن به دوستش چیزی پیشنهاد میدهد.

zapisivati
Studenti zapisuju sve što profesor kaže.
یادداشت زدن
دانشآموزان هر چیزی که استاد میگوید را یادداشت میزنند.

uzrujati se
Ona se uzrujava jer on uvijek hrče.
ناراحت شدن
او ناراحت میشود زیرا او همیشه خر خر میکند.

vjerovati
Mnogi ljudi vjeruju u Boga.
باور کردن
بسیاری از مردم به خدا باور دارند.

gledati
Gleda kroz dvogled.
نگاه کردن
او از دوربین نگاه میکند.

gurati
Medicinska sestra gura pacijenta u invalidskim kolicima.
هل دادن
پرستار بیمار را در ویلچر هل میدهد.

vratiti se
Ne može se vratiti sam.
برگشتن
او نمیتواند به تنهایی برگردد.

proći
Voda je bila previsoka; kamion nije mogao proći.
عبور کردن
آب خیلی بالا بود؛ کامیون نتوانست عبور کند.
