لغت
یادگیری افعال – بوسنیایی
miješati
Slikar miješa boje.
مخلوط کردن
نقاش رنگها را مخلوط میکند.
kritikovati
Šef kritikuje zaposlenika.
انتقاد کردن
رئیس از کارمند انتقاد میکند.
teško padati
Oboje im teško pada rastanak.
سخت یافتن
هر دوی آنها وداع گفتن را سخت مییابند.
naglasiti
Oči možete dobro naglasiti šminkom.
تاکید کردن
شما میتوانید با آرایش به خوبی به چشمان خود تاکید کنید.
prati suđe
Ne volim prati suđe.
ظرف شستن
من دوست ندارم ظرفها را بشویم.
odgovoriti
Ona je odgovorila pitanjem.
پاسخ دادن
او با یک سوال پاسخ داد.
živjeti
Na odmoru smo živjeli u šatoru.
زندگی کردن
ما در تعطیلات در یک چادر زندگی کردیم.
postaviti
Morate postaviti sat.
تنظیم کردن
شما باید ساعت را تنظیم کنید.
nagraditi
On je nagrađen medaljom.
پاداش دادن
او با یک مدال پاداش داده شد.
dokazati
On želi dokazati matematičku formulu.
اثبات کردن
او میخواهد یک فرمول ریاضی را اثبات کند.
uspjeti
Ovaj put nije uspjelo.
موفق شدن
اینبار موفق نشد.