لغت
یادگیری افعال – پرتغالی (PT)

aceitar
Algumas pessoas não querem aceitar a verdade.
قبول کردن
بعضی از مردم نمیخواهند حقیقت را قبول کنند.

decolar
O avião acabou de decolar.
برخاستن
هواپیما تازه برخاسته است.

desligar
Ela desliga a eletricidade.
خاموش کردن
او برق را خاموش میکند.

realizar
Ele realiza o conserto.
انجام دادن
او تعمیرات را انجام میدهد.

querer
Ele quer demais!
خواستن
او خیلی چیز میخواهد!

chutar
Cuidado, o cavalo pode chutar!
لگد زدن
مراقب باشید، اسب میتواند لگد بزند!

servir
Cães gostam de servir seus donos.
خدمت کردن
سگها دوست دارند به صاحبان خود خدمت کنند.

dever
Ele deve descer aqui.
باید
او باید از اینجا پیاده شود.

comparar
Eles comparam suas figuras.
مقایسه کردن
آنها ارقام خود را با یکدیگر مقایسه میکنند.

olhar
Ela olha por um buraco.
نگاه کردن
او از یک سوراخ نگاه میکند.

juntar-se
É bom quando duas pessoas se juntam.
با هم آمدن
زیباست وقتی دو نفر با هم میآیند.
