لغت
یادگیری افعال – پرتغالی (PT)

sentir falta
Ele sente muita falta de sua namorada.
دلتنگ شدن
او به دوست دخترش خیلی دلتنگ است.

chamar
O menino chama o mais alto que pode.
فریاد زدن
پسر به همه توان خود فریاد میزند.

jogar fora
Ele pisa em uma casca de banana jogada fora.
دور انداختن
او روی پوست موزی که دور انداخته شده است قدم میزند.

extinguir-se
Muitos animais se extinguiram hoje.
منقرض شدن
بسیاری از حیوانات امروز منقرض شدهاند.

querer partir
Ela quer deixar o hotel.
خواستن ترک کردن
او میخواهد هتل خود را ترک کند.

progredir
Caracóis só fazem progresso lentamente.
پیشرفت کردن
حلزونها فقط به آهستگی پیشرفت میکنند.

aumentar
A empresa aumentou sua receita.
افزایش دادن
شرکت درآمد خود را افزایش داده است.

gritar
Se você quer ser ouvido, tem que gritar sua mensagem alto.
فریاد زدن
اگر میخواهید شنیده شوید، باید پیام خود را به طور بلند فریاد بزنید.

cobrir
A criança se cobre.
پوشاندن
کودک خود را میپوشاند.

dar
Devo dar meu dinheiro a um mendigo?
دادن
آیا باید پول خود را به گدا بدهم؟

virar-se
Ele se virou para nos enfrentar.
برگشتن
او برای روبرو شدن با ما برگشت.
