لغت
یادگیری افعال – اسپانیایی
perseguir
El vaquero persigue a los caballos.
تعقیب کردن
کابوی اسبها را تعقیب میکند.
exigir
Mi nieto me exige mucho.
خواستن
نوعه من از من زیاد میخواهد.
levantar
Él lo levantó.
بلند کردن
او به او کمک کرد تا بلند شود.
casar
A los menores no se les permite casarse.
ازدواج کردن
کودکان اجازه ازدواج ندارند.
cancelar
El vuelo está cancelado.
لغو شدن
پرواز لغو شده است.
hablar
No se debe hablar demasiado alto en el cine.
صحبت کردن
کسی نباید در سینما خیلی بلند صحبت کند.
explorar
Los humanos quieren explorar Marte.
کاوش کردن
انسانها میخواهند کره مریخ را کاوش کنند.
quemar
El fuego quemará gran parte del bosque.
سوزاندن
آتش بخش زیادی از جنگل را خواهد سوزاند.
nevar
Hoy ha nevado mucho.
باریدن
امروز بسیار برف باریده است.
contratar
Al solicitante se le contrató.
استخدام کردن
متقاضی استخدام شد.
rezar
Él reza en silencio.
دعا کردن
او به آرامی دعا میکند.