لغت
یادگیری افعال – اسپانیایی
tocar
El agricultor toca sus plantas.
لمس کردن
کشاورز گیاهان خود را لمس میکند.
empezar
Los excursionistas empezaron temprano en la mañana.
شروع کردن
کوهنوردان در اوایل صبح شروع کردند.
perdonar
Le perdono sus deudas.
بخشیدن
من بدهیهای او را میبخشم.
practicar
Él practica todos los días con su monopatín.
تمرین کردن
او هر روز با اسکیتبورد خود تمرین میکند.
levantar
El contenedor es levantado por una grúa.
بلند کردن
کانتینر با یک دارو بلند میشود.
subir
Él sube los escalones.
بالا رفتن
او بالا پلهها میرود.
yacer
Ahí está el castillo, ¡yace justo enfrente!
دراز کشیدن
قلعه در آنجا است - دقیقاً مقابل است!
informar
Todos a bordo informan al capitán.
گزارش دادن به
همه سرنشینان به کاپیتان گزارش میدهند.
salir mal
Todo está saliendo mal hoy.
اشتباه شدن
امروز همه چیز اشتباه میشود!
referir
El profesor se refiere al ejemplo en la pizarra.
اشاره کردن
معلم به مثال روی تخته اشاره میکند.
parecerse
¿A qué te pareces?
شبیه بودن
تو شبیه چه چیزی هستی؟