لغت
یادگیری افعال – فرانسوی

commencer
Les soldats commencent.
شروع کردن
سربازها شروع میکنند.

démonter
Notre fils démonte tout!
باز کردن
پسرمان همه چیزها را باز میکند!

retrouver son chemin
Je ne peux pas retrouver mon chemin.
بازگشتن
من نمیتوانم راه بازگشت را پیدا کنم.

se marier
Le couple vient de se marier.
ازدواج کردن
این زوج تازه ازدواج کردهاند.

embrasser
La mère embrasse les petits pieds du bébé.
در آغوش گرفتن
مادر پاهای کوچک نوزاد را در آغوش میگیرد.

aller
Où est allé le lac qui était ici?
رفتن
دریاچهای که اینجا بود به کجا رفت؟

gagner
Notre équipe a gagné !
بردن
تیم ما برد!

laisser
Elle m’a laissé une part de pizza.
گذاشتن
او برای من یک قاچ نان پیتزا گذاشت.

soulever
La mère soulève son bébé.
بلند کردن
مادر نوزاد خود را بلند میکند.

renforcer
La gymnastique renforce les muscles.
تقویت کردن
ورزش از نوع ژیمناستیک ماهیچهها را تقویت میکند.

compter
Elle compte les pièces.
شمردن
او سکهها را میشمارد.
