لغت
یادگیری افعال – فرانسوی

éteindre
Elle éteint le réveil.
خاموش کردن
او ساعت زنگدار را خاموش میکند.

combattre
Les pompiers combattent le feu depuis les airs.
مبارزه کردن
اداره آتشنشانی آتش را از هوا مبارزه میکند.

sautiller
L’enfant sautille joyeusement.
پریدن
کودک با شادی دارد میپرد.

ramener
La mère ramène sa fille à la maison.
بازگرداندن
مادر دختر را به خانه باز میگرداند.

faire
On ne pouvait rien faire pour les dégâts.
انجام دادن
هیچ چیزی در مورد آسیب قابل انجام نبود.

passer avant
La santé passe toujours avant tout !
اول آمدن
سلامتی همیشه اول است!

retrouver son chemin
Je ne peux pas retrouver mon chemin.
بازگشتن
من نمیتوانم راه بازگشت را پیدا کنم.

tirer
Il tire le traîneau.
کشیدن
او سورتمه را میکشد.

montrer
Je peux montrer un visa dans mon passeport.
نشان دادن
من میتوانم یک ویزا در گذرنامهام نشان دهم.

prendre des notes
Les étudiants prennent des notes sur tout ce que dit le professeur.
یادداشت زدن
دانشآموزان هر چیزی که استاد میگوید را یادداشت میزنند.

écouter
Il l’écoute.
گوش دادن
او به او گوش میدهد.
